السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

  قانون آفرینش هستی،به خطِ توست
  بی تو اساس زندگی از بیخ و بُن وِتوست

  اصلا بزن! بکُش ! ولی آزادمان مکن!

کابوس ما شنیدن ِ "از پیش من برو" ست


  آری! به لطفِ حضرت زهرا نوشته است
  دل را به پای حضرتتان دستی از نخست

  باید تو را به جان جوادت قسم دهد
 یعنی که هشتِ زائرتان پیش نُه گروست

       سید طاهر(سید ایمان زعفرانچی)                                                                                  


حضرت رئوف حال مان، میزان نیست ... الغـــــــــــــــــــــــوث.

التماس دعا

  • کبوتر سپید

همه می‌روند. همه پشت می‌کنند، همه نامهربان می‌شوند.
تو باش،تو بمان، تو نرو، تو پشت نکن،، تو مهربان باش...

همیشه برایم کافی بودی، هستی و خواهی بود، مهربان ترین مهربانان 


التماس دعای فراوان

  • کبوتر سپید

در سرد سیر شهر دل، روح بهاری

در شوره زار سینه ی من چشمه ساری

میخواهی امشب بر کویر دیده گانم

با روضه هایت باغی از شبنم بکاری

سهم تو از ارث پدر، خون جگر بود

از کودکی در ماتم او سوگواری

منزل به منزل در پی دلدار رفتی

در دشت های عاشقی محمل سواری

داغ عزیزانت بلای جانتان شد

تو زخمی تیغ جفای روزگاری

تا مقصدت مشهد، دگر راهی نمانده

ای کاش می شد اندکی طاقت بیاری

می سوختی از آتش تب، بین بستر

دلخسته راضی به رضای کردگاری

باید بیاید دلبرت، باید بیاید

در آخرین ساعات هم امید واری

چشمان اشک آلوده ات را تا دم مرگ

یک لحظه هم از درب حجره بر نداری

نام رضا از روی لب هایت نیفتد

با اینکه رو به قبله و در احتضاری

تو یادگار دلبرت را مثل زینب

با گریه روی سینه ی خود می فشاری

دیگر مخور غم، چون سرت را ای کریمه

بر دامن زهرای اطهر می گذاری

                                                                                                                                      وحید قاسمی

  • کبوتر سپید

سلام به آقای نگارگر،

سلام به آقای بیداردل ِ بیدار کننده ی اساطیر،

سلام به قلمی که در انگشتان سحّار و هنرمند تو خیرگی می آفریند و بر هرچه ناتوانی است چیرگی می یابد.

سلام به رنگ هایی که تو بر می گزینی و بر پهنه بوم می گسترانی و ذهن و یاد مرا به ضیافت ایرانی ترین هنر شرق فرا میخوانی.

سلام به مکتب مینیاتور هرات.

به مکتب شیراز .

سلام به مکتب اصفهان که تو را پرورید،

سلام به رود رونده زاینده رود که کودکی تو در حاشیه مصفای آن گذشت وبا امواجش روحت در تلاطم افتاد.

سلام بر تابلوی ضامن آهویت +

سلام بر تابلوی یتیم نوازی شیر شب شکن کوفه +

سلام بر اسب بهشتی بی سواری که تو در تابلوی عصرعاشورا آفریدی +

آفرین بر پدری که تو را پرورید،

و همه احترام من نثار مادری که 

"دستت بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانت الفاظ نهاد و گفتن آموخت"

این نوشته ها تقدیم شما

و هر چند با تاخیر اما :

تولدتان مبارک

عمرتان مستدام ...


پی نوشت : یادم هست وقتی که داشتم از روی اثر  عصر عاشورای استاد طراحی با مداد می زدم چقـــــــــــدر  به ظرافت کار شان و زیبایی اش فکرمی کردم 

هرچند نهایتا" نتیجه ی کارم آنی نشد که باید، اما قابش کرده ام و  تازه کلی افتخار هم می کنم که از روی تابلوی یک انسان بزرگ کپی کرده ام :) 

  • کبوتر سپید

ماه ها قبل این مطلب را نوشته بودم،برداشتی آزاد به مناسبت روز پدر، منتها توی این سفرم احساس غرور توأم با 

غربت کردم! غربت برای امام اولم، دلم می گرفت وقتی منتظر می ماندم و توی اذان ها اسم مولایم را نمی شنیدم.و 

نگاهم دست خالی برمی گشت و خودم زیر لب می گفتم : گواهی می دهم که علی ولی خداست.. قلبم لرزید وقتی تشر 

جوانکی وهابی را به پیرزنی دیدم که توی طوافش  بلند بلند ذکر علی را سر می داد!!!

وقتی برگشتم شبکه های تلویزیون را جا به جا می کردم تا موقع اذان، نوای خوش مرحوم موذن زاده اردبیلی بشنوم 

و جمله ی ناب "اشـــــــــــهد ان امیرالمومنین علی ولی الله " را ...


    ******************************

هوایی شدم دوباره مطلب زیر را باز نشر بدهم... 

یاد نجف بخیر...


این روزها بیشتراز قبل تاریخ اسلام خوان شده ام !

ببین:

ابن عبّاس می‌گوید: نزلت فی علی ثلاث مأته آیه." سیصد آیه در شأن علی (ع) نازل شده است".

هر بار که کتاب آسمانی مان را می خواندم، بعد از بعضی آیه هایش می رسیدم به این که "مقصود در این آیه علی (ع)

است" وای خدایا چه کرده این امیر المومنین؟که تمثیل نابی از تو برای ماست.که باید ازو بیاموزیم

داشتم از تناقض می رسیدم به حقیقت؛ بگذار فکر کنیم اصلا" پای علی (ع) در میان نباشد!

مثلا" همه شب‌های شعب، نخوابد توی بستر پیامبر، جانش را سپر بلای پیامبر نکند،چه میشد ؟ آنوقت فقط یکی از

آیه‌های قرآن کم می شد؛ وَ مِن النّاس مَن یشری نفسه ابتغاء مَرضات الله.

مثلا"  توی رکوع انگشترش را به  فقیر انفاق نکند. فقط یکی از آیه‌های قرآن نازل نمی‌شد،‌انّما ولیّکم الله...و الّذین

... یؤتون الزّکوه و هُم راکعون.

می شد این‌قدر عزیز نباشد برای پیامبر. که قرآن نگوید اَنفسنا. که همه نگویند انفسنا ی ماجرای مباهله، علی بود؛

جان ِ دل ِ پیامبر

می‌شد با همسرش، با بچه هاش، آن سه روز، افطارشان را به مسکین و یتیم و اسیر ندهند، آنوقت فقط از سوره‌های

قرآن، هَل اَتی نازل نمی‌شد.

می‌شد وقتی دید دستش خالی‌ست و دینار و درهمی ندارد برای کمک به نظام اسلامی، نرود آب بکشد از چاه،‌ که به

ازای هر دلو، یک دانه خرما بدهندش، که بشود یک مَن خرما، که بیاید و بدهد به پیغمبر؛ به رهبرش. که آیه نازل

بشود؛ وَ الّذین لا یَجدون الّا جهدهم.

می شد آن‌قدر شجاعانه و دلیرانه نجنگد که قرآن حتی به ضربه سمّ اسبش قسم بخورد؛ و العادیات ضبحاً.فالموریات

قدحاً.

می‌شد باب مدینه علم نبوی نباشد، که دوست و دشمن بگوید مَن عِنده عِلم الکتاب، علی‌ست.

می شد توی حج آخر،‌ این قدر ولایتش مهم نباشد که آیه بیاید بلِّغ ما اُنزل الیک من ربک فاِن لَم تفعل فَما بلّغت رسالته

که دست عزیزی دستش را بالا ببرد، و بگوید "من کنت مولاه فهذا علیٌّ مولاه" که آیه نازل بشود اَلیوم اکملت لکُم

دینکُم و اتممتُ علیکُم نعمتی.

می شد .....

می شد....

می شد ....

وه که هنوز خیلی مانده؛ امّا نه

نمی‌شد. او علی بن ابیطالب بود. خبر بزرگ؛‌ نبأ عظیم. فردا شب، شب آمدنِ‌کسی‌ست، که اگر نمی‌آمد، اقل کم، سیصد

تا از آیه‌های قرآن کم می‌شد.*

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ
عَمَّ یَتَسَاءلُون عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ

                                                                                 


  • کبوتر سپید