من تشنه ام ؛ ای فرات تا ابد شرمنده
من هلاکم
اما از تو آب طلب نمی کنم
می خواهم در آن عطش که مولایم سوخت من نیز بسوزم
بگو فرات
بگو چه گذشت بر مهمانان کربلا؟ بگو چه کردند با آل محمد (ص) ؟
بگو ای شریعه ی تا ابد خجل
از بی وفایی کوفیان بگو ، از دلاوری شهیدان
از ظلم بگو و از مظلوم
بگو ای شریعه
" از حسین (ع) بگو "
صدا صدای گام های حسین است که به گوش می رسد
و من خروشانم و جوشان
صدا صدای کاروان خدایی است
حسین به سوی کوفه راهی شده ،در حالی که سفیرش را تشنه کشتند و به دار آویختند
حسین راهی است،به سوی مردمان کوفه درحالی که این مردمان با شمشیرشان قصد حسین
کردند
اینجا کربلاست ...
جایگاه قحطی انسانیت و آزادگی
اینجا قتلگاه حق است ، اینجا خون خدا به زمین ریخته؛
کوفه با وفا بیگانه است
از علی (ع) تا حسین (ع)
از محراب خونین تا رگهای بریده و سرهای بر نیزه ؛
وفا ، صفتی است که در میان مردمان این دیار گم شده ؛
اینان وعده با شیطان دارند و دل در گرو او
و اکنون بنگر هر کجا انسانیت نیست آنجا خون خدا پایمال می شود
هر کجا آزادگی نیست سر حسین برنیزه می شود
هر کجا وفایی به عهد و پیمان نیست آنجا قتلگاه حق است *
پ.ن : منبع * :Roze.ir
پ.ن 2 : چهل روز گذشت. نه اشکها در چشم دوام آوردند، نه حرفها بر زبان ! روایت درد
آسان نیست.خاکهای بیابان می دانند که سیلی آفتاب یعنی چه ! تشنگی را باید از ریگهای ساحل پرسید
تا بگویند آب به چه می ارزد ؟ ما صبر را سالهاست می شناسیم؛ ما صبر را از علی (ع) آموخته ایم ....
التماس دعای فراوان