السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آخر الزمان» ثبت شده است

این جشنها برای من آقا نمی‌شود

شب با چراغ عاریه فردا نمی‌شود

   ***

خورشیدی و نگاه مرا می‌کنی ‌سفید

می‌خواستم ببینمت اما نمی‌شود

  ***

شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا

وقتی که کور شد گرهی وا نمی‌شود

 ***

یوسف! به شهر بی‌هنران وجه خویش را

عرضه مکن که هیچ تقاضا نمی‌شود

***

اینجا همه منند، منِ بی خیالِ تو

اینجا کسی برای شما ما نمی‌شود

***

آقا جسارت است ولی زودتر بیا

این کارها به صبر و مدارا نمی‌شود

***

تاچند فرسخی خودم ایستاده‌ام

تامرز یأس، تا به عدم، تا نمی‌شود

***

می‌پرسم ازخودم‌غزلی‌گفته‌ای‌ولی

با این همه‌ردیف،‌ چرا با نمی‌شود؟!

                      

                                                                                                        رضا جعفری

  • کبوتر سپید

 لفغ/   بنفسی انت من مغیب لم یخل منا

توی روایات داریم که امام زمان از هر پیامبری یک سنت رو به ارث برده و با خود به همراه دارند.

سنت جالبی که حضرت از جناب یوسف (علیه سلام الله) به همراه دارند اینه که همونطوری که حضرت یوسف کنار برادراشون بودند، باهاشون صحبت 

می کردند و کنارشون غذا می خوردند اما برادرا ایشون رو نمی شناختند ؛ امام زمان هم بین ما زندگی می کنند ، شاید گاهی کنار ما میشینن و یا 

حتی با ما صحبت می کننداما ما ایشون رونمی شناسیم.لذا در روایات مطالبی با این مضامین داریم که در زمان ظهور، خیلی از مردم وقتی حضرت رو 

می بینند تعجب می کنند و با تعجب به خودشون میگن: چقدر چهره ایشون برام آشناست، انگار بارها و بارها ایشونو دیدم اما نشناختم.

توی دعای ندبه هم داریم که: "بنفسی انت من مغیب لم یخل منا" یعنی: " جانم فدای شما آقایی که هرچند توی غیبتید اما جاتون بین ما 

خالی نیست" بعبارت بهتر یعنی بین ما هستید اما چشمای ما لیاقت دیدار ندارند.

خیلی از ماها فکر میکنیم که حتما خداوند حضرت رو در مکانی خاص و دورافتاده پنهان کرده تا کسی ایشونو نبینه، در حالی که این تصور کاملا غلطه، 

حضرت بین ما هستند اما باید دید با چشم و دلمون چه کردیم که این حجاب خود ساخته مارو از مولامون جدا کرده.

بقول جناب حافظ که: "تو خود حجاب رهی از میان برخیز" .

مشکل اینجاست که واقعا نخواستیم شون، وگرنه خود حضرت فرمودند  اگه به اندازه یه لیوان آب تشنه ما بودید، وصال اینقدر به تاخیر نمی افتاد.

توی داستان های تشرفات برخی افراد به حضور حضرت دیدم که ایشون از عبدالکریم کفاش پرسیدند: "عبدالکریم؛ اگه یه هفته به دیدنت نیام چی 

میشه؟"

(نکته: از اینجا معلوم میشه که حضرت هر هفته به دیدار عبدالکریم می رفتند)

عبدالکریم گفت: آقا اگه یک هفته نیایید دق میکنم.

و حضرت فرمودند: "چون میدونم که راست میگی و از فراق من دق میکنی میام و بهت سر میزنم".

حالا جاداره از خودمون بپرسیم که تا حالا چندتا از این هفته ها توی زندگی ما گذشته؟ چند غروب جمعه رو بدون وصل حضرت گذروندیم؟ اصلا ککمون

 گزیده؟ واقعا عین خیالمونهست؟ راستی بیایید یه بار منصفانه خودمونو به چالش بکشیم. اصلا ما تا حالا به عنوان یه منتظر جز گریه، 

کار دیگه ای برای حضرت انجام دادیم؟ اصلا تا حالا از خودمون پرسیدیم انتطار یعنی چی؟ حضرت خودمونو میخوان یا فقط اشک ریختنمونو؟


دیده ای خواهم که باشد شه شناس                  تا شناسد شاه را در هر لباس


                                                                          فرستنده مطلب: یک عاشق خراب

  • کبوتر سپید