مسأله ای را پیش رویت می گذارند و می گویند ،حل کن
روابط و فرمول هایی را که می دانی ؛ از سخت ترین ها در ذهنت به حلاجی
و مرور می گذرند
اما نه ...
جوابش با یک رابطه ساده آغاز می شود .
رابطه ای آنقدر ساده که گذرا از کنارش رد شده ای ؛
گاهی همین روابط به ظاهر ساده اند که فراموششان می کنی و یادت می رود که
نباید حتی همین فرمول های به ظاهر ساده را دست کم بگیری !
نمی توانی بدون همین روابط کوتاه ، معادلات مسأله ات را درست کنار هم بچینی
تا به جواب برسی
گاهی هدیه یک لبخند ،
پرداخت صدقه ای هر چند ناچیز ،
هدیه یک دلخوشی ساده به درمانده ای ،
می تواند مفهوم همین فرمول کوچک باشد
دعای خیر او و باز شدن گره کار تو !
به همین سادگی ...