چشمم را می بندم و مجسم می کنم تابلوی سفید سر در بارگاه تان را حضرتِ ساقی ...
همان تابلوی سفیدی که رویش با خط سبز نوشته شده "السلام علیک یا ساقی العطاشی کربلا" و برایمان
هر بار می شد اذن دخول حرم شما و آقا و مولایمان!
آخر می دانید این روزها بی تاب تر شده ایم! تشنگی مدام اسم شما را گوشۀ ذهن هامان هَک می کند و
متواتر اسم شما روی لب های خشکیده و ترک خورده مان جاری و ساری ست...
دارم فکر می کنم مگر شش ماهه چند قطره آب می خواهد؟
این روزها باعث شد باز هم به سراغ دفترچه ام بروم . دفترچه ای که در تمام طول سفر معنوی ام به کربلای
معلی همراهم بود و می نوشتم تا مطمئن باشم آنچه دیده ام خواب نبوده و کاملا" حقیقت دارند
مفاتیح کوچکم را خیییلی دوست دارم؛ پیش ترها هر وقت مفاتیح ام را بر می داشتم تا دعایی بخوانم یا به
اعمال ماه نگاهی بیاندازم خیلی گذرا از کنار عنوان "در اعمال مسجد کوفه" که در تمامی مفاتیح ها هم
هست ، می گذشتم با این توجیه که من کجا و مسجد کوفه کجا ....
همیشه حال و هوای حج در سرم بوده و هست و دعاهایم متمرکز بر این موضوع
اللَّهُمَّ الرزقنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ ...
دو سال پیش به کربلا دعوت شدم
خیلی اتفاقی ....
اتفاقی خواستنی و گوارا
نمی دانم چقدر لیاقت این سفر را داشتم که دردانه خدا و امامان معصوم مرا به خانه هایشان دعوت کردند.!
تجسمش هم برایم دشوار بود چه برسد به تحقق یافتن اش...
اما شد شکر و سپاس خدای خوبم را که هر چه بخواهد می شود و به هر که بخواهد بی حساب می دهد،
بخش هایی از نوشته هایم در نجف و کوفه :
* پنج شنبه اول مهرماه 89– نجف اشرف - ساعت 20:00
· در بارگاه ملکوتی امیرالمؤمنین که قدم می زنم احساس می کنم محکم تر از همیشه ام ، چه گام های
مق مقتدرانه ای! حظ می کنم شیعه علی ام .علی (ع) امام من است . دوست دارم همه صدایم را بشنوند که
ای ایشان امام من هستند .مال خودم ! آری اینقدر شجاع شده ام که برای نداشته هایم هم گریه ام نمی گیرد
اصلا" به این جا که می آیی. دیگر نداشته ها فراموش می شوند وقتی اینجا را می بینی یعنی همه
چیز داری .باورم نمی شود .ای کاش خواب نباشد من کجا .... نجف کجا .... روی زمین نیستم ...
*جمعه دوم مهر ماه 89 - مسجد کوفه - ساعت 16:00
· اینجا کوفه است ... به روزهایی فکر می کنم که در این شهر کسی قدم می زد که مرد بود و مهربان ،
شجاع و دوست داشتنی . دلش برای امتش می تپید ! برایشان گریه می کرد اما مظلومیّتش را هیچ کس
ن ندید !
دیگر چه فایده دارد بی قراری این کوچه ها ؟ که سخت منتظرند تا یک بار دیگر صدای گام های مظهر عدالت
را بشنوند و با نوازشش خوابشان ببرد
به نخلی که تقریبا" کنار در ورودی مسجد کوفه است دست می کشم؛
غبطه می خورم ...
غبطه می خورم به نخل هایی که علی (ع) تیمارشان می کرده
غبطه میخورم به محرابی که علی را در آغوش خود می کشیده
غبطه می خورم به کودکانی که علی بر سرشان دست نوازش می کشیده
غبطه می خورم به چاهی که نیمه شب سنگ صبورش بوده وباران الماس هایش را دانه چین
می کرده....
اشک هایم تمام شد اما هنوز غبطه هایم ادامه دارد ...
*: عید کمال دین . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المؤمنین علی علیه
السلام بر شیعیان و پیروان ولایت مبارک
**: چند سالی است از قربان تا غدیرم را این فایل صوتی فوق العاده زیبای حاج محمود کریمی که در
مدح امام علی (ع) خوانده اند پُر می کند جهت دانلود اینجا را کلیک نمایید.یا به ادامه مطلب
مراجعه کنید؛ امیدوارم شما هم از شنیدن آن لذت ببرید.
*** التماس دعای فراون - یاعلی