جبرییل خیلی منتظرشان نگذاشته بود:
« محمّد! خدایَت سلام میرساند و میگوید: چون علی برای تو مثل هارون است برای موسی
اسم این نوزاد را اسم فرزند اوّل هارون بگذار: شبّر
و به عربی می شود: حسن »
....................................................
برای فاطمه شیرین بود این میوۀ اوّل!
با او بازی میکرد و برایش بداهه شعر میخواند:
اَنتَ شبیهٌ بابی / لستَ شبیهاً بعَلی
علی، مادر و پسر را تماشا میکرد و لبخند میزد ....
میلاد زیبایش تهنیت ...
التماس دعا
"1" روشنی چشمِ مادر بود؛ میوۀ دلش، به مادر که سلام میکرد این طور جواب میشنید:
سلام روشنیِ چشمَم، سلام میوۀ دلم ... «حدیث شریف کساء»