السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۸۷، ۰۵:۴۰ ب.ظ

ناقل: آیة الله شیخ مجتبی قزوینی

این سوال را خیلی ها از من می پرسند که؛ "این همه دقت و تبحر علمی را از کجا بدست آوردی؟! مگر تو چقدر مطالعه می کنی و گنجایش حافظه ات و دقت درکت چقدر است؟!"

راستش را بخواهید، من هم مثل بقیه مردم هستم، مثل تو، مثل او، مثل اکثر مردم. نابغه نیستم و از فضا نیامده ام. در شبانه روز، پنجاه ساعت مطالعه هم ندارم. اما اینهمه دقت و بار علمی که می بینید، همه مربوط است به یک نگاه! یک نگاه از یک کیمیاگر آسمانی!

بدون شک آن روز بهترین روز عمر من بوده و هست. همان روزی که وضو گرفتم و ذکر گویان راه خانه ی معشوق را پیمودم، راه حرم امام رضا (ع) را. حرم خیلی شلوغ نبود و من توانستم در مقابل ضریح، پیش روی مبارک آقا علی بن موسی الرضا (ع) جایی گیر بیاورم و بنشینم. مثل همیشه زیارتنامه ی حضرت را خواندم و با تمام وجود از آقا خواهشی کردم. عرض کردم آقا؛

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند             آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند؟

آقا جان، من نوکرتم، غلامتم. لباس رسمی نوکری شما را به تن کرده ام و می خواهم که در راه شما، به دین اسلام و مذهب بر حق تشیع خدمت کنم. حالا چه می شود که یک نگاه، یک نظر، یک گوشه ی چشمی به این غلامت بکنی، آخر از شما که چیزی کم نمی شود...

هنوز داشتم حرف می زدم که یکدفعه متوجه شدم از ضریح مطهر آقا خبری نیست. نه این که فکر کنی خواب می دیدم ها، نه! بیدار بودم، بیدار بیدار! اما ضریح غیب شده بود و یک تخت زیبا و مرصّع به جای آن قرار داشت. تختی که زیباترین و گرانبها ترین تختهای پادشاهان در برابرش هیچ بود. تختی که تخت سلیمان در برابرش فروغی نداشت. و آقا روی آن خوابیده بود، به همان حالت نیمرخ. تمام وجودش از نور بود، نوری آسمانی و خیره کننده! و من مات و مبهوت مانده بودم و زبانم بند آمده بود. یک عمر آرزوی چنین لحظه ای را داشتم اما حالا که آن لحظه فرا رسیده بود، شوکه شده بودم و ابهت امام (ع) مرا گرفته بود. اما آقا، حرف های مرا شنیده بود و نیازی به تکرار آن احساس نمی شد. برای همین سر مبارکش را اندکی بالا آورد و بی آنکه حرفی بزند، فقط یک نگاهی به من کرد. نگاهی که تا عمق وجود من نفوذ کرد و قلبم را از نور علم و معنویت آکند. همین که آقا، سر مبارک را پایین آورد و بر بالش نهاد، متوجه شدم که از تخت خبری نیست و همان ضریح قبلی در مقابلم قرار دارد. امام (ع) از نظرم غایب شده بود ولی سنگینی علمی را که به سینه ام تزریق فرموده بود حس می کردم. همان علمی که هنوز هم با من هست و همگان را به شگفتی واداشته است. من هرچه دارم از آن یک نگاه است!

  • کبوتر سپید

نظرات  (۱۴)

  • خادمین خدیجه کبری
  • با سلام


    اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا
    بستان ز من شرابی که قیامتست حقا

    چه تفرج و تماشا که رسد ز جام اول
    دومش نعوذبالله چه کنم صفت سوم را

    غم و مصلحت نماند همه را فرود راند
    پس از آن خدای داند که کجا کشد تماشا

    تو اسیر بو و رنگی به مثال نقش سنگی
    بجهی چو آب چشمه ز درون سنگ خارا

    بده آن می رواقی هله ای کریم ساقی
    چو چنان شوم بگویم سخن تو بیمحابا

    قدحی گران به من ده به غلام خویشتن ده
    بنگر که از خمارت نگران شدم به بالا

    نگران شدم بدان سو که تو کرده ای مرا خو
    که روانه باد آن جو که روانه شد ز دریا


    حضرت مولانا


    به روز هستیم و منتظر حضور پر مهر شما.

    یا حق





    سلام
    تشکرازحضورسبزتان ومحبتتان
    سلام ماراهمه خدمت آقابرسانید
    ماهم شمارالینک کردیم
    موفق باشید
    تورامن چشم درراهم....
    سلام علیکم

    سلام ورضوان خدا بر آن بزرگوار-ایشان با اینکه پیرمردبودند سال42

    اوائل خیلی امام خمینی را حمایت نکردند ولی ناگهان بسیار حمایت نمودند

    وقتی علت را پرسیدند ظاهرا فرموده بودند امام عصر را در رو یا زیارت نمودند وایشان

    فرموده بودند حاج آقا روح الله حجت خداست

    لذا این روحانی جلیل القدر دست امام خمینی را هم می بوسیدند ومی فرمودند

    ایشان حجت خداست

    ممنونم از خواندن مطلبتان محظوظ شدم
    سلام
    ان شا’ا... که آقایه گوشه چشمی به ماهم بندازن...
  • ظهور صغری
  • انشاءالله از آن دسته افراد باشیم که مورد رضا ولطف غریب توس هستند
    اجرتان با آقا
  • مجتبی جونننننننننننننننن
  • سلام داداشی آپم
    سلام وصلوات خدا بر روح پاک مرحوم دکتر قاسم رسا

    سلام خدا به شما

    چقدر شعر زیبایی از دکتر رسا نتخاب فرمودید

    ممنون از حسن انتخابتان
    گـــره از کـــار فـــرو بســته ی ما کـس نگشاید تـــو مـــگر عقـــده زدلــهای ریشـــان بگشــــایی


    من خواستم رو خود شعر کامنت بگذارم نشد

    باز هم ممنونم






    سلام و خسته نباشید.

    یا امام رضا یه نگاهی هم به ما کوچیکا بنداز

    من اولین باریه که به وبلاگ شما اومدم دلم خیلی گرفته

    شمارو به امام رض قسم میدم

    شمارو به ضریح امام رضا قسم میدم

    شمارو به ضامن اهو قسم میدم

    برام دعا کنید تورو خدا دارم عزیزترین کسمو که یک سال به امید اون بیدار میشدم یک سال به امبد اون زندیگیمو شروع میکردم دارم از دستش میدم

    به خدا دیگه نا امیدم از همه چی از زندگیم از خدا مرگمو میخوام

    تورو خدا برام دعا کنید
    زیارت :رضایت
    سلام.
    شعر واقعا زیبا و با معنایی بود.
    ممنون.
    سلام

    ای دل عشق ز پروانه بیاموز*** کان سوخته را سوخت وفریاد نیامد

    ممنونم از حضورتون
    شقایق و شفاعت زلال بارانش شقایق ورایحه خوش بهاران در بهارانش

    شقایق وشرافت چه بیکرانش شقایق طلایه داری روی شهیدانش

    شقایق و مائده سماواتی گلگونش شقایق و هزارهزارطنازی جانانش

    مرا افسون میدارد مرا مبهوت میدارد مراشیدای سبزوعاشقی بیدارمیدارد
    سلاااااااام
    می بینم که رو اینم نوحه گذاشتی
    مبارکه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی