در این غریبستان
جمعه, ۷ اسفند ۱۳۸۸، ۰۱:۵۸ ب.ظ
دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را
کجا وا کرده ای این بار، گیسوی رهایت را؟
کجا سر در گریبان بردی و یاد من افتادی
که پنهان کرده باشی گریه های های هایت را؟
خیابان ولیّ عصر، بی شک جای خوبی نیست
که در بین صداها گم کنی بغض صدایت را...
تو هم در این غریبستان وطن داریّ و می دانی
بریده روزگار بی تو صبر آشنایت را
نسیمی از نفس افتاده ام، از نیل ردّم کن
رها کن در میان خدعه ی ماران، عصایت را
نمی خواهم بجنگم در رکابت... مرگ می خواهم!
به شمشیر لقا از پیش بخشیدم عطایت را
فقط یک بار از چشمان اشک آلود من بگذر
که موجاموج هر پلکم ببوسد جای پایت را
گل امید را در روز بی خورشید، خیری نیست...
شب است و می کشی روی سر دنیا عبایت را...
- ۸۸/۱۲/۰۷
جمهوری اسلامی ایران
22 بهمن ، روز شکست دشمن
سلام بر خمینی
سلام بر شهیدان
مرگ بر آمریکا
مرگ بر منافق
همه با هم در تاریخ نوشتیم "سید علی تنها نماند"
الله اکبر ، خامنه ای رهبر