السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

... و اما من هنوز مجردم

چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۸۹، ۰۱:۰۰ ب.ظ

تک و تنها داشتم به سمت حرم حرکت می کردم. چشم به گنبدطلا دوخته بودم. اکثر جوونای هم سن و سال من با نامزداشون واسه زیارت آمده بودند. تو دلم براشون آرزوی خوشبختی میکردم. و از خدا میخواستم یه زن خوب هم قسمت ما بکند. یه جورایی دلم گرفت. به راهم ادامه دادم. تو صحن جمهوری یه عده زوج دیدم با چادری سفید. زیاد توجه نکردم. هدفم هم زیارت نبود. اول قرار بود برم دارالقران و دنبال کسی که مرا به شاگردی قبول کنه و خواندن قران با صوت و لحن یادم بده. و بعد اگه فرصت میشد میرفتم زیارت.

وارد دارالقران که شدم یه عده کت و شلواری و خوشبو به استقبالم آمدند و گفتند:"آقا از این طرف از این طرف..." منم هاج و واج هر طرف که نشانم دادند رفتم و نشستم. تو عمرم دارالقران را اینهمه شلوغ ندیده بودم. عینکم را زدم تا واضحتر ببینم. همه جوان و کت شلواری و با لباس دامادی بودند. آن جلو هم یه عده از خادمان داشتند مداحی میکرند. حالا دو هزاری ام افتاده بود. اینجا داشتند برای دانشجویان نو عروس و نو داماد مراسم جشن برگزار کرده بودند.

به پشت سرم نگاه کردم یه عده که میخواستند بیان دارالقران اما با مقاومت مسولین جلو درب مواجه شدند و شنیدم که میگفتند:"امروز اینجا مراسمه، بعدا تشریف بیارید". یکی هم ادعا میکرد برادر یکی از دامادهاست که تو نشسته اما اجازه ورود ندادند. طرف راستمان هم یه پرده نیمه باز زده بودند که محل عروس خانمها بود.

خواستم بلند شوم و برم بیرون و بگم که اشتباهی شده. اما کسی گوشش بدهکار نبود و اینحرفهایم را به حساب شوخی میگذاشتند. مخصوصا اینکه با لهجه ترکی هم میگفتند و همه بجای توجه کردند به حرفهایم میگفتند:"عجب لهجه شیرینی داری و..."

کم کم خودم هم باورم شده بود که داماد شده ام. مراسم اهدای هدایا فرا رسید. با اینکه حضورم را در انجا را انکار میکردم اما بزورهدیه را دادند یکی از خادمان هم داشت سربسرم میذاشت و با شوخی و تبسم میگفت:"همشهری رضازاده و دایی و کریم باقری هستی؟". جلو درب هم هر دامادی با همسرش سکه تحویل میگرفتند و دستان هم را میگرفتند و میرفتند زیارت. حالا من مونده بودم و میدانستم که انطرف پرده خانمی نیست که دستانش را بگیرم. از رسوا شدن هراس تو دلم افتاد. رفتم جلو درب و گفتم :"ببخشید اشتباه شده این هدیه تونم بگیرید این حق من نیست". خادم پرسید :"داری هدیه آقا را پس میزنی؟" گفتم:"خدا نکنه فقط خواستم بگم من زن ندارم". خادم خنده ای کرد و گفت:"منظورتون اینه که عروس خانم تشریف نیاوردند؟". من دیگه فارسی حرف زدنم تمام شده بود و با جملات فارسی ترکی یه چیزی گفتم که خودم هم نفهمیدم چی گفتم. دلم بیشتر گرفته شد. با هدیه از انجا خارج شدم هدیه هم بزرگ بود کلا تو صحن تابلو شده بودم. چون هر کس از این هدیه ها در دست داشت جفت بودند اما من تک بودم. سریع از صحن خارج شدم و به سمت خونه دوستم رفتم. انجا ماجرا را به دوستم تعریف کردم. اونم کلی خندید و گفت:"آقا خواسته باهات شوخی کنه".

هنوز که هنوزه وقتی این خاطره به یادم میاد ناخودآگاه خنده ام میگیرد.

  • کبوتر سپید

نظرات  (۳۹)

رو هوا عروس و بردی ها
انشاالله این دفعه با خانم...
شما که زود به زود حاجت می گیری منم التماس دعا دارم
خوش به حالت
سلام دوست عزیز خاطره ات خیلی قشنگ بود.من آخرین باری که رفتم مشهد سال 85 بود خیلی دوست دارم بازم برم منم خیلی دوست دارم با همسرم برم پابوس امام رضا(ع) ازش خواستم اون کسی رو که خودش صلاح میدونه نصیبم کنه و تا حاجتمو برآورده نکرده منو نطلبه .راستش تازگی ها با کسی آشنا شدیم که اتفاقا اسمش رضاست و فامیلی شم رضویه خیلی هم انسان متشخص وبااعتقادیه دقیقا همون کسی که آرزوشو داشتم نمیدنم اونم نظرش در مورد من همینه یا نه.نمیدونم باید اینو به فال نیک بگیرم یا اینکه دچار توهم شده ام.نمی دونم...................

با اجازه میخوام لینکتون کنم امید وارم راضی باشید.

سلام

منم یه دل نوشته دارم خاطره ای از سفر به مشهد نامه ای به امام رضا

آخرین باری که اومدم حرم مرداد 87 بود . اونجا یه چیزی از آقا خواستم. بهشون گفتم تا این اون حاجتم برآورده نشه منو نطلب . الان پشیمون . شاید اگه زود به زود می اومدم پابوسشون حاجتمم زودتر می گرفتم. امروز دلم بارونیه بارونیه. شما که همسایه ی امام رضایین به مادرش قسمش بدین همه ی مریضا شفا پیدا کنن. همه ی گره ها باز بشه . همه ی مشکلا رفع بشه. همه ی جوونا عاقل بشن حرف بابا و مامانا رو گوش بدن . عاقبت بخیر بشن . بهشون بگین آقا ما خودمونو گم کردیم نزار بیراهه بریم . دستمونو بگیرین. به امام رضا بگین راهنما چند ساله منتظره. داره صبرش تموم می شه. یه وقتایی فکرای ناجور میاد تو سرش .آقا جان دستمو بگیر دارم غرق میشم.

یا علی موسی الرضا میشه به من نگاه کنی
اونقدر رضا میگم تا دردمو دوا کنی



التماس دعا

وبلاگ جالبی داری داستانتو خوندم خیلی جالب و خنده داربود ایشاالا این دفه که میری مشهد با همسرتون برید
با اجازه لینکتون کردم از مطالبتون استفاده کردم
به ما سر بزن

انشالله شما هم نیمه ی گم شده ی خودتون رو پیدا کنید
« سلام قولا من رب رحیم»







اهمیت نماز اول وقت (قسمت سوم)





ya ali madad dadash!!
hala khob mishod ye nafaram az on var aros khanoma peyda mikardi ke eshtebahi omade bod to oooo dg haleee ta tahesh boro!!

che chizi behtar az inke to harame razavi adam aghd kone be khoda che khobe ashkamo daroovordi bache!!
جالب بود.خوش به حال شخص مورد نظر که آقا هدیشو بهش داده.حالا مزدوج یا غیر مزدوج!!!!!!!!!
صبح بخیر
کاش الان حرم امام رضا بودم
میدونم همین حالا هم خدا بواسطه امام رضا هوامو داره
ولی کاش امام رضا منو به پابوسش دعوت می کرد
کاش نیتی که توی دلم دارم خدا بواسطه امامان معصوم از جمله امام رضا برآورده و ختم به خیر کنه (( انشاالله ))
ما هم یکی مثل خودتونیم..کسی که داره میره راهو پیدا کنه...
برام دعا کنید..
سلام
وبلاگ زیبای داری خوشحال میشم به منم سر بزنی
اگه موافق هستی تا تبادل لینک کنیم
منو با اسم "دانلود صد ها کلیپ موبایل" لینک کنید
ممنون
با سلام و احترام ...
... رفته بود حرم ... از آقا اجازه بگیره برای ازدواج با یکی ... فقط 2 ساعت وقت داشت ... رفت بغل اسمال طلا ... خوب آقا اگه شما صلاح میدونید این وصلت اتفاق بیفته ... اومد بره .. یه کبوتر ... از اون بالا ... تموم لباسهاش ... هر کاری کرد پاک نشد ... وقتی رسید خونه گفت این ازدواج به صلاحم نیست ... به هم خورد ... چند ماه بعد فهمید به صلاحش نبوده .. هموز اون لباس تو کمدش هست ... پاکش نکرده یادگاری کبوترهای حضرتو ...
راستی ... اگه این عشقستان اسماعیل را میشناسید ... سلام ما رو برسونید ...

  • دلسوخته ی منتظر
  • سلام
    رفته بودم به وبم سر بزنم که اسم وبتونو توی وبلاگهای بروز شده دیدم .
    عشقی اومدم ببینم چه خبره که دیدم خیلی خبراست ...
    از دلنوشته هات خوشم اومد بهم حال دادند بخصوص که این روزا حال و هوای زیارت آقا عجیب توی سرم افتاده و تنها مرحمم زیارت خواهرشونه .
    خوشحال می شم به ما هم سر بزنید .
    التماس دعا

    سلام

    إن شاءالله به زودی زود قسمتتون میشه


    التماس دعا
    سلام
    اینجانب کبوتر رضوی- مدیر وبلاگ- همین جا اعلام میدارم که این ماجرا را یکی از دوستان برای بنده گذاشتن... (اینو گفتم که یه بار اشتباهی واسم دعا نکنین!)



    آخه اگه این ماجرا واسه خودم اتفاق افتاده بود که زودتر از اینا واستون میذاشتم تا بشه یه پست شاد!!!



    ان شاء الله همه ی جوونا خوشبخت بشن
    شاد باشید
  • علی رفسنجانی
  • سلام عزیز.

    وب تان را لینک کرده ام. با اسمی البته در خور شأن تان.

    در ضمن بنده مشهدی هستم، بچه محله امام رضا...

    التماس دعا

    سلام . ماجرای جالبی بود.معلوم شد امامرضا ترک ها رو خیلی دوس داره .

    پاسخ:
    این بر میگرده به همون قضیه ی: من مره قوربان بشم!
    چه بامزه بیچاره فکر کنم حالش خوب نبود که این حرفو بهت گفت

    خاطره ی شیرینی بود
  • حمید سیف الهی
  • سلام
    در این مورد باید صبر کنید شاید العان به صلاحتون نباشه.شرع و حلال و حرام رو رعایت کن امام رضا خودش واسطه میشه
    سلام اومدم تو وبت دلم گرفت دلم واسه اقا تنگ شد همین اسفند ماه اومده بودم اشک تو چشام جمع شده[
    سلام !
    ایشالا که حالتون خوب خوب باشه !!!
    نوشته ی جالبی بود ... منم مثه شما خندیدم ...
    حتما آقا خیلی خاطرتو می خواد که اینجوری هواتو داره و بهت کادو می ده ... حالا مهم نیست که دلیل اون کادو چی بوده ... مهم نیت امام بوده ...
    همیشه می گن دیگه !!!
    مهم نیت آدمه !

    منم یکی از اونام که حسابی آقاشو دوست داره ... همونا که لحظه شماری می کنه تا آقاش ببینتش و نگاش کنه ...
    گرچه نگاه و توجه بی نهایت امام شامل حالم شده و خیلی هم ممنونشم ...
    چند پست پائین تر روز وفات حضرت معصومه گفتی که درد و دل کنید !!!
    به جای درد و دل یه خواهش !
    هر وقت رفتی حرم یاد منم کن ...
    به امام رضا بگو ماندانات هنوز منتظره که بازم بطلبیشو بیاد به زیارتت !!!
    بهش بگو که کلی حرف دارم که فقط خودت باید بشنوی و خدات !!!
    پس بیشتر از این منتظرم نذاره !
    اومدم وبلاگت ... دلم گرفته نبود ...
    اما
    دلم باز شد !!!
    آروم شدم
    خدا قوت

    سلام عزیزم
    تازه 16 فروردین تبریک میگی...........!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    من که پیامک فرستادم فبل عید...یادته...
    من هم دلم برای رفیق گلم یه ذره شده
    تشریف بیاری دانشگامون خوشحال میشیم...
    راستی!پولمو دادن دیگه نمیام اونجا
    در پناه حق...


    سلام دوست جون
    خوبی؟

    دلم خیلی هوای مشهد و آقا رو کرده
    انشاءالله که همه خیلی زود بریم پابوس آقا

    انشاءالله هیچ وقت خدا دلت رو نشکونه
    به حرف مردم زیاد اعتنا نکن
    مثل شعرهای من!!!


    خوب همه که مثل تو دوست جون خوب نیستن که نظر بذارن که



    سلام دوست جون
    ما هی میریم حرم. هی سلام همه رو می رسونیم به آقا
    هی میگیم: آقا رسید نامه رسان سلام هات
    یکی از بچه های تهران هم تازگی ها میگه: ما که مشهد شعبه زدیم دیگه لازم نیست بیایم
    خلاصه شدیم پدیده زیارت ( با آهنگ پدیده شاندیز)

    اگ قبل از این ماموریت اخیر رفت حرم
    می دونم بهش چی بگم
    راستی اصفهان سر قبر یوشع پیامبر دعات کردم
    باز رفتم حرم زنگ میزنم غافل گیر شی

    سلام به کبوتر ها (غریب نیستید)

    بسیار جالب !

    تمایل داشتید این وب رو یه سری بزنید.حالا که اینقدر عاشق امام رضائید!

    قالبتون هم عالی

    یا علی
    سلام

    جمعه ی این هفته نه جمعه ی آینده انشاءلله میریم کوه...
    تشریف بیار....

    آقا من قبول ندارم منم میام! یعنی چی؟؟؟ تو رو خدا منم ببرین... قول میدم اذیت نکنم....
    اگه نبردین ترک تحصیل میکنم

    سلام

    مثل همیشه عالی بود
    سلام

    خدایا صدامو بشنو....

    از من خاکی به سید افلاکی...سید به گوشی...

    به روزم...

    التماس دعای فرج....
    سلام.
    اسم وبتون خیلی قشنگه.
    من عاشق امام رضا هستم.
    امیدوارم به آرزوتون برسید.
  • باران سادات
  • ...
  • بهارفر هنگی
  • یوسفی دیگر در زمان ما بود که قهرمان عفاف شد

    انهم در عصر مد شدن گناه

    خوب بخو نید عاقبت یوسف زمان ما چه شد



    براش صلوات بفرست

    .................................................................

    همه این بدبختیها بخاطر این است که

    من یک مقدار زیبا هستم فکر می کنم اگر این

    موهای طلایی و پوست روشن را نداشتم حتما

    این مشکل سرم نمی آمد. روزی هزار بار از خداوند

    در خواست می کنم که این زیبایی را از من بگیرد

    ...................................................................



    من تا حالا به جبهه نرفته ام و نمی دانم حال و هوای آنجا چگونه است ولی امیدوارم که خداوند ما بندگان سراپا تقصیر را هم مورد لطف خودش قرار دهد
    ا مگه شما هم آره؟
    من و دوستام هر وقت میریم امام رضا دنبال دامادیم
    من که نفهمیدم مشهدی هستی؟ترکی؟
    هنگیدم
    سلام
    خیلی باحال بود
    خیلی با حال بود...
    خدا خیرتون بده کلی خندیدیدم
    ایشالله خدا یه همسر خوبم به شما بده دلتونو شاد کنه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی