اشک و آه آری یا نه !
چندی پیش بنده خدایی سوالاتی را از من پرسیدند که با سوالات مطروحه زیر قرابت داشت ،تا جایی که سوادم کمک کرد جوابشان را دادم . منتها از شما هم در خواست می کنم تا در خصوص این سوالات نظر ارزشمند خود را بفرمایید :
1-اگر قبول داریم که حضرت سیّد الشهدا با شهادت خودشان به مقام فنا -که بالاترین مرحله سلوک است - رسیده اند. دیگر اشک ریختن برای ایشان به چه معناست ؟
2-گریه و عزاداری درست و بی ریا برای امام حسین (ع) چگونه است ؟
3-چگونه باید آمادگی روحی و روانی گریه بر امام حسین(ع) را کسب کرد ؟
....................
پی نوشت : کتاب "خصائص الحسین " نوشته آیت الله شیخ جعفر شوشتری - کتاب ارزشمندی است که در خصوص ویژگی ها و امتیازات امام حسین (ع) می باشد ... حجم ومتن کتاب سنگین است اما بسیار زیبا و خواندنی ....
پس از یک ما و نیم هنوز نتوانستم یک سومش را تمام کنم و فکر کنم در یک برنامه 6-7 ماهه باید به پایان برسد ! پیشنهاد می کنم مطالعه این کتاب ارزنده را از دست ندهید
- ۹۱/۰۸/۲۱
سلام علیکم
توضیح اولیه:
به نظرم اگر جواب سوال اول مشخص شود، تا حدود زیادی جواب دو سوال بعدی هم معلوم خواهد شد.
چون میدانستم که نظرات من نمیتواند جواب درخوری به این سوالات بدهد، اول از همه کمی در اینترنت در مورد سوال اول جستوجو کردم. در صفحاتی که پیدا کردم به نظرم این سه لینک نسبتا جوابهای خوبی دارند؛ اگرچه خودم هیچ کدام را کاملِ کامل نخواندهام.
http://www.iec-md.org/MUHARRAM/falsafeh_azaadaari_motazeri_moghaddam.html
http://www.pasokhgoo.ir/node/2820
http://www.hawzah.net/FA/articleview.html?ArticleID=65101
اما نظر خودم:
سعی میکنم خیلی نظر شخصیام را نگویم که نوشتهام کمتر نقص و اشتباه داشته باشد. حرفی که میخواهم بزنم شاید خیلی بدیهی به نظر بیاید و واقعا هم سهلالوصول باشد؛ ولی فکر میکنم که احتمالا من از راه نامتعارفی به آن رسیدم.
خلاصهی حرفم این است که شاید، و بر این شاید تاکید دارم، گریهی برای وقایع کربلا به دلیل گناهان بزرگ و ظلمهای بینظیری است که در آن زمان واقع شده است.
ایدهی این حرفم از یکی از گفتههای حاج اسماعیل دولابی –رحمة الله علیه- به ذهنم رسید:
«محزون که شدی استغفار کن. چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را. استغفار غمها را از بین میبرد. همانطور که وقتی خطا میکنی همه صدمه میبینند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت میکنند به همه ضرر میرسد؛ استغفار هم که میکنی به همهی ماسوای خودت نفع میرسانی.»
منظورم آن اشارهای است که به مسالهی خطا و اثر عام آن شده. در واقع این طور به ذهنم رسید شاید همانگونه که استغفار، غمها را از بین میبرد، گناه و ظلم هم ایجاد غم میکند.
این امر واقعا به نظرم تا حدود خوبی بدیهیست که قلب سلیم با دیدن ظلم و گناه به درد میآید و غمگین میشود. پس میتوان نتیجه گرفت که وقتی هم این ظلم و گناه به حد اعلای خود میرسد، آن غمی که در دلهای سلیم و مومن ایجاد میشود ابدی و همیشگی است.
«ان للحسین حرارة فی قلوب المومنین لنتبرد ابدا»
و شاید از همین غم است که ذکر مصایب و دردهای آن واقعه، چشمهی احساسات هر کسی را به جوشش در میآورد تا به شکل اشک از کاسهی چشمان سرریز شود.
در مورد بزرگی و بینظیر بودن گناهان و ظلمهای واقع شده در این حماسه، اگر از جنبهی انسانی، تعداد کشتهها و نحوهی قتلشان، نابرابری دو طرف و ... بتوان همانندی پیدا کرد، این نکته قابل انکار نیست که حقیقتی به آن روشنایی و تشخص تا به آن زمان و تا به حالا، به این وضعیت و شدت مورد ظلم قرار نگرفتهاست.
انشاءالله که این حرفهای من که در بین سخنان بزرگان و روایات آمدهاند، اگر خیری نمیرسانند، شری هم نداشته باشند.
یا حق