باز آ که روی در قدمانت بگستریم...
جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۱۹ ب.ظ
عیدت مبارک
نماز و روزه هایت قبول
تمام شد مهمانی سی روزه ای که شیرینی گرسنگی و تشنگی اش رو ح مان را صیقل داد
که کنار امام خوبی ها دعاهای وقت افطار، سحر و شبهای قدرش اول از همه برای آمدن تو بود
مَثَل ما مَثَل کودکی است که وقتی گم می شود می گوید پدرم گم شده!
رمضان آمده بود تا خودمان را پیدا کنیم، وگرنه تو که گم نشده ای
امروز اول شوال است و هنوز ماه ما در محاق مانده ...
دلخسته خدا خدا خدا میکردم یکماه برای تو دعا میکردم
هر جمعه ماه رمضانی که گذشت تاوقت اذان ترا صدا میکردم
سی روز به عشق دیدنت آقاجان من روزه خود به اشک وا میکردم
ایکاش نماز عید فطر خود را در پشت سر تو اقتدا میکردم