سلام بر خورشیدِ خورشید ها
بازنشر خاطره ای از حرم
بعد نماز مغرب و عشا توی حرم ماندم! پیش خودت تا صبح!
خودم را جایی بین پنجره فولاد و روبه روی گنبد و سقا خانه جا دادم ...
چه حال خوشی ...
حرف هایم را شنیدی
کز کرده بودم و می گفتم و تو می شنیدی ...
سبک شدم ...
فکر کردم که حالا که شب از نیمه هم گذشته توی این قطعه از بهشت بگردم
و خودم را پا بند یک تکه از بهشت نکنم!
کنار رواق دارالحجه رسیدم که دیدم
روی بامش کلی کبوتر بی هیــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ دل
نگرانی ای خوابیده اند ...
کمی منتظر ماندم و نگاشان کردم
اصلا" خوابشان آشفته نمیشد ...
اصلا" کنار تان آشفتگی معنی ندارد! آقای خوبی ها
شما
هشتمین ستاره از آن چهارده تنید که گرداگرد منبع نور طوافش می کنید و آسمان و زمین متحیرند از رافت و بزرگی تان
توی این مدارهر کدامتان در حضیض هستید و آنقدر نزدیک که خودتان رحیم مجسم می شوید
و دل بی قرار من
این روزها به دنبال مهربانی است که بی هیچ چشم داشتی محبت کند
رئوفم کن یا ضامن آهو...شهادت غریب الغربا،معین الضعفا،سلطان علی بن موسی الرضا به پیشگاه امام زمان (عج) و مسلمانان جهان تسلیت ...
فراوان التماس دعا