بار ها نوشتم و باز هم پاک کردم
نمی توانستم ننویسم
منی که دم از عشق به تو می زنم ! تویی که در حقم مادری کردی چیزی که مادرم آنگونه که باید نکرد
تویی که در حقم دلسوزی کردی چیزی که مادرم نکرد پس چگونه ننویسم!
نمی دانستم آخر مگر من از تو چی می دانم
اما تلنگری مرا بیدار کرد خواستم از تو بدانم مادر جان اما با جستجو چیزی نیافتم
مادر جان دلم سوخت دلم به جان سوخت
ما هم اهل کوفه ایم تو در میان ما هم تنها مانده ای آنگونه که علی(ع) تو تنها ماند، مایی که دم از عشق تو می زنیم
تو از گذشته تاکنون مظلوم مانده ای تو در میان شیعیانت هم تنها مانده ای
اما مادر جان ما چون آنها نیستیم یا می خواهیم آنگونه نباشم
مارا ببخش . تو که دریای مهری
به ما نگاه کن شاید به بهانه نگاه تو خدا از گناهانمان در گذرد
تویی که بهانه عالمی
ای کسی که می خوانی اگر مهر فاطمه (س) را می خواهی ده صلوات برای حضرت فاطمه (س) بفرست کسی که در حق همه ما مادری کرد، اما ما از او هیچ نمی دانیم
مادر جان ما را چون فرزندانت بدان و ذره ای از دریای محبتت را نصیب ما کن.
مادر جان روزت مبارک