السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

امشب شب آرزوها "لیله الزغائب". از برکات این شب انشا الله که غافل نشیم

یکی از حقوقی که پیام آور مهربانی ها محمّد مصطفی (ص) به آن سفارش فرمودند که هر مومنی در قبال مومن دیگر دارد این است که:

"خواسته یکدیگر را شفاعت کنید..."

به عزّت و جلال رب ودودمان امام عصر ارواحنا فدا هم برای ما دعا می کنند


عنِ الرِّضا(علیه السلام) أَنَّهُ کانَ یَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِیاءِ، فَقیلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِیاءِ؟

قالَ: أَلدُّعاءُ ».

حضرت رضا(علیه السلام) همیشه به اصحاب خود مى فرمود: بر شما باد به اسلحه پیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود: دعا


                          تو لحظه های آسمونی تون برای ما هم دعا بفرمایید


پی نوشت : از مهم ترین اعمال شب لیله الرغائب در مفاتیح الجنان

  • کبوتر سپید

وقتی آدم متوجه نمی شود کدام کاربر محترم این فلش های (می پسندم- نمی پسندم)،که پایین گوشه

سمت چپ تعبیه شده  را فشرده اند تا بخواهیم یا تشکر نماییم یا دعوا، اینها به چه دردی می خورد؟ هزاری هم تعدادشان بالا باشد (اسمایلی آینده نگری)

مسئولین به فکر باشند لطفا" ....

  • کبوتر سپید


گر رنج پیش آیدوگر راحت ای حکیم                نسبت مکن به غیرکه اینها"خدا "کند...


  • کبوتر سپید

دو هفته ای هست ظرف نباتمان خالی ست

و من چای می خورم و حسرت خراسان را ...

                                                                 حسن بیاتانی



  • کبوتر سپید

تخریب حرم جناب حجر ابن عدی صحابی رسول اکرم و امیرالمومنین و نبش قبر و دزدیدن جنازه این بزرگوار و همین طور به آتش کشیدن مقام «جعفر بن ابی طالب» توسط وهابیون نشون داد که چرا قبر خانوم حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی هست!!!

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان



  • کبوتر سپید


هر دلی آمد کنار تو از اینجا برنگشت
گرچه مجنون بود... اما سوی لیلا برنگشت

یک نفر میخواست با گنبد نظر بازی کند
جلد شد.. دیوانه شد.. دیوانه اما برنگشت

زائری که هیچ همراهی به جز اشکش نداشت
بعد از اینکه اشک ها را ریخت تنها برنگشت

در کنارت مثل یک ماهی درون آب بود
بی تو بودن را نفهمید آخرش تا برنگشت

صبح.. بیماری دخیل پنجره فولاد شد
تو شفا دادی.. ولی آخر سروپا برنگشت

دوستم را اولین باری که آوردم حرم
تا دم ِ برگشت با ما بود.. با ما برنگشت

راستی آقا همان آهو که ضامن بوده ایش
آخرش برگشت پیش مادرش یا برنگشت؟!

                     
                                                                                                                                       مصطفی عمانیان





پ.ن: این شعر رو یکی از کاربران محترم بلاگ برام ارسال فرمودن. از همین جا از ایشون تشکر می کنم و انشا الله
اجرشون با خودِ خودِ خودِ خدای بزرگ

پ.ن : امروز،14 اردی بهشت روز ملّی پرورش استعدادهای درخشان، روز سمپاد نامگذاری شده. این روز رو
خدمت تمام تیزهوشان کشورمون تبریک و تهنیت عرض می کنم و امیدوارم به حق امام رئوف سعادت دنیا و آخرت نصیبشون بشه ...


التماس دعا
  • کبوتر سپید

بعضی وقت ها با فشارهای خورد و ریز دنیا به هم می ریزیم، دادمان روی زمین و زمان بلند

می شود! بودنت که یادمان می آید ته دلمان قرص می شود؛ مثل کودکی که پیش نگاه مادرش، کمی

دورتر بازی می کند. در این بازی کودکانه ی دنیا، گاهی زمین می خوریم، گاهی گم می شویم،

گاهی به هم می ریزیم

هوایمان را داشته باش...

هوایمان را داشته باش...

هوایمان را داشته باش...


العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان ....




  • کبوتر سپید

 

کتاب "بالهایت را کجا جا گذاشتی " رو خریدم و به سمت منزل خانوم معلم رفتم. مهربانانه پذیرفتم،از همه چیز گفتیم .

همین طور که حرف می زدم، کتاب دستم بود. خانوم معلم چای و شیرینی تعارف کرد. چشمم به میز و چیدمان شیرینی

ها بود که کتاب رو ازم گرفت.

 منتظر بودم تا حرف بزنند. خانوم معلم آروم نگاهش رو از من گرفت و شروع کرد به قصه گفتن!

از همان هایی که دلت را به خدا گره می زنه:

« روز قسمت بود. خدا هستی را قسمت میکرد...خدا گفت:چیزی از من بخواهید, هر چه که باشد, شما را خواهم

داد.سهمتان را از هستی طلب کنید که خدا بسیار بخشنده و مهربان است ؛

و هر که آمد, چیزی خواست؛ یکی بالی برای پریدن, دیگری پایی برای دویدن. یکی جثه ای بزرگ خواست و آن

یکی چشمانی تیز. یکی دریا را انتخاب کرد و یکی آسمان را...

در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت :خدایا, من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم. نه چشمانی تیز

و نه جثه ای بزرگ, نه بالی و نه پایی, نه آسمان و نه دریا

تنها کمی از خودت, تنها کمی از خودت به من بده

و خدا کمی نور به او داد، نام او کرم شب تاب شد

خدا گفت:آن که نوری با خود دارد, بزرگ است. حتی اگر به قدر ذره ای باشد.

تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان میشوی. و رو به دیگران گفت:کاش می دانستید که این

کرم کوچک بهترین را خواست, زیرا که

از خدا جز خدا نباید خواست. "****

 

غر زدن هام شروع شد، هر چند خودم اصلا" به گفته هام ایمان نداشتم اما انگار دلم می خواست آروم بشم .دلم

می خواست به خانوم معلم بگم تا دوباره و چندباره دستمو بگیره و برام هجّی کنه باورهامو .تکرار کنه اونچه را که

عنوان اصلی زندگی من بود و آدم ها با یک مشت حرف و ادا و اصول باعث شده بودن عقیده مو گم کنم! البته نه

همه، "جمع زدن کار درستی نیست"


گفتم خانوم اجازه؟ در مورد ما قضیه فرق می کنه! آدم های اطراف ما عقلشون به چشمشونه ! وقتی مثل اونها ظاهر

نشی ؛ تردت می کنن. دوستت ندارن و حالم بد میشه از هر کسی که ترحم می کنه. آدم ها ابایی ندارن که با حرفاشون

مچاله ات کنن

مثل همیشه آروم نگام کرد و گفت : مگه تو خودت و نشونه ای که خدا بهت داده رو دوست نداری ؟

جواب دادم : معلومه که دارم! و خیلی با اعتماد به نفس خوندم "اگر با من نبودش هیچ میلی" ولی ... :-/

همین طور که کتاب رو ورق می زد ادامه داد:

خوب دیگه پس بقیه هم دوسِت دارن! تو اصلا" به همه فکر نکن،به فکر آدم های اصلی زندگیت باش. گاهی هیچ کسی

رو نداشته باشی بهتره چون داشتن بعضی ها تنها ترت می کنه، بذار دور و برت "آدم های آدم" باقی بمونن.

بعدشم خدا خیــــــــــــــــــلی دوسِت داره

 اصلا" چرا راه دور بریم  به قول خانوم عرفان:

"دوست داشتن کاری است آموختنی و همه کس رنج آموختن را نمی برد، ببخش کسی را که تو را دوست ندارد،

زیرا که هنوز مومن نیست،زیرا هنوز دوست داشتن نیاموخته ، او ابتدای راه است، مومن دوست دارد همه را

دوست دارد...." ***

راست گفتید

آدم های مهم زندگی من ...

از همون ها که لباسشون تقواست و دوست واقعی ان

از همونایی که جنسشون با همه فرق می کنه

اصلا" خیلی هم بهتر .

حالم خوب شد . الهـــــــــــــــی شکر بخاطر تمام آنچه میتونستی و ندادی "لک الحمد حمد الشاکرین "

ممنون خانوم. سعی می کنم درسامو خوب یاد بگیرم :)



* روز معلّم مبارک

** از اونجایی که گهگاه مدرسه میرم و نقش معلم رو ایفا می کنم از دیروز تا حالا چند تا پیامک "معلم کوچولو

روزت مبارک" حسابی ذوق زده کرده منو ... دلخوشیم دیگر چه می شود کرد :D

**** قسمت های برجسته پست از کتاب "بالهایت را کجا جا گذاشتی - عرفان نظر آهاری" انتخاب شده ...

 التماس دعا

  • کبوتر سپید
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت:

 سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.

قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.

قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.

قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.


شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.

جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!

 شیخ نخودکی فرمود :

نماز اول وقت شاه کلید است!



پی نوشت 1 :


در صورتی که دوستان شما مایل به دریافت ایمیل های مذهبی هستند می توانند یک ایمیل خالی به آدرس زیر بفرستند



پی نوشت 2 :  از هم قبیله ام ممنونم که اولین بار این پیام "پی نوشت بالا"را برایم ارسال کرد. خدا خیر دهاد مسبّب این حرکت را،که در این عصر فولاد و سرشلوغی دنیا وقتی انبوهی از ایمیل ها را دریافت می کنیم ، این ایمیل ها هم به دستمان می رسد تا حواسمان پرت اینجا نباشد!!!
التماس دعا
  • کبوتر سپید

بدون استثنا و با هر بهانه ای خواهر و برادرهایم مشرف می شوند به خانه ما! حالا بماند زنگ های گاه و بی گاهشان.

مثل اینکه یک تکه از وجودشان هنوز اینجا جا مانده باشد و این انرژی از هیچ جا و هیچ کس بهشان نرسد جز مادر

همه مان همین طوریم ها!

همان وقت‌هایی که شکستنی می‌شویم، همان وقت‌هایی که به هر بهانه‌ای به هم می‌ریزم و دلمان می‌گیرد،کانّه

مامان‌لازم هستیم.

خودمان هم خوب می‌فهمیم مامان ِ خونمان به شدت پایین آمده. و هیچ کس نمی تواند آراممان کند  

و تا وقتی پیشش نرویم و یک دل سیر نگاهش نکنیم حال خوب مان را پیدا نمی کنیم!

مامان که در خانه هست و حالش خوب است خیلی چیزها با خودش دارد. اصلا" خانه آبادی است . بوی خوش

همه جا را بر می دارد

هر چند همه مامان ها در خانه قوانین خاص خودشان را پیاده می کنند امّا با تمام محبت باز هم به تو و غار تنهایی ات

با تمام کتاب ها و جزوات و پخش و پلایی هایش کاری ندارد و تحمل می کند! همه آنچه دوست ندارد را هم تحمل

می کند

وقتی نماز می خواند، وقت هایی که دلم بیشتر برایش می تپد از لای در نیمه‌باز، زل می‌زنم به زنی که قامت بسته و

خم و راست می شود. هرچند این اواخر درد پا و پهلویش باعث شده بیشتر وقت‌ها نمازهایش را نشسته بخواند!

بعضی وقتها دلم می‌خواهد همان لحظه بروم بغلش کنم و توی عطر چادر نمازش غرق شوم. سرم را روی

پاهایش بگذارم و اندازه تمام  صبوری هایش گریه کنم. چرا دروغ؟! من هیچ وقت از این کارها نکرده‌ام. یعنی همیشه

فکر کردم اگر از این کارها بکنم از غصه‌ی من دق می‌کند   

وقتی بلند بلند دعایم می کند ها کیفور می شوم! مامان ها عادت دارند برای همه دعا کنند حتی (همسایه) ....

دست مامان برکت دارد! وقتی هر چیزی را بین مان تقسیم می کند، باز هم اضافه می آید و تمامی ندارد!

این خصلت مادر بودن است

از خدا می خواهم همیشه باشند . باید باشند تا باز هم دور هم جمع شویم. تا به هر بهانه  همه بیایند خانه ما؛

وقت و بی وقت، چرا که مطمئن اند همیشه مادر دستانش پر است از همه چیز و بی حساب و بدون منت می بخشد ....


                                              *************************

                    ولادت امّ ابیها فاطمه صدیقه (س) و روزمادر بر تمام زنان پاک طینت تهنیت


پ.ن : این نوشته برای روز مادر است و تقدیمش می کنم به تمام مادران مهربان و صبور دنیا و مادر خودم،

وهمین جا خاک پای پدرعزیزم را می بوسم و از خدای منّان برایشان سلامتی می خواهم.

بابا جان امتحان کرده ام، بدون گفتن "دخترِ بابا" هایت روزم بی معنی است. بدون شما من تمام می شوم.

دعا می کنم به حق امام رئوف، پدران و مادرانی که در بستر بیماری هستند شفای عاجل یابند.


پ.ن: برای شادی روح تمام پدران و مادرانی که حالا بینمان نیستند هم یک صلوات می فرستیم .


پ.ن: با این مطلب، مجموعه آرشیو مطالبمان به 313 رسید، دلم هوایی امام عصر(عج) شد. نمی دانم حکمتش

چیست. یابن الحسن (عج) یعنی می شود ما در رکاب شما خدمتتان را بکنیم!؟ به حق پهلوی شکسته مادرتان زهرا

پذیرایمان باشید...




یا علی

  • کبوتر سپید