السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تقاضای دعا» ثبت شده است

سلامتان می کنم،

سلام به روی گل ضریحتان

"اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی

الامامِ التّقی النّقی

و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ

و مَن تَحتَ الثری

الصّدّیق الشَّهید

صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه

 کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ."

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند وتو.... همچنان که هستی؛

اسم شیرینتان هر روز بر سر زبانم هست ... به هر فراز از صلوات خاصه که می رسم یا هر جا حرفی و نشانی از شماست قند توی دلم آب می شود... دلیلش بین خودمان :)

آقای خوبی ها... حضرت رئوف... حضرت دلبر... به خدا بگویید "قلبم دچارش بشود و غیر از دلم

 بروند" که برای خودش باشم...

که برای خودش بنویسم و برای خودش راضی بشوم....

این ها را به شما می گویم چون راه رضایت خدا از رضایت حضرتتان است...

بگو راهم بدهد به بهشتش

من دل خوشم به حضور و لمس و مرور صحن تان و یادتان در قلبم. و راضی تر به اینکه هوایم را توی بحران ها دارید، تنهایم نگذارید یک وقت...

 

اجازه می خواهم مدتی از شما. مثل خادم کوچکی که از سَروَرَش اجازه رخصت می خواهد...مدتی اینجا نخواهم نوشت ، فرصتی می خواهم برای رسیدگی و اهتمام به خیلی از امور و خودسازی .... دعایم کنید و ضامنم شوید مثل همیشه های همیشه و بخواهید که توفیق خدمت دوباره تان را داشته باشم ...

آمین

خادم و خاک پایتان/ کبوتر سپید ...

 

  • کبوتر سپید

با اینکه برف روی تک تک برگ هاش نشسته بود اما باز ساقه های شمعدانی ام بلند شده و برگ هایش تُنُک.

 داشت از بی نوری می مُرد... اما خسته نمی شد از تلاش... هـــــــــــی خودش را می کشاند بالا.... می کشاند بالا....

 نور گدایی می کرد و می کند

بی قواره شده، عوضش هر روز از بی کرانه خورشید شاید به قدر ذره ای رِزقش بشود.

من ولی به قدر همین شمعدانی هم عزم ندارم!

که خودم را بکشانم بالا، که نور گدایی کنم

که دلم از بی نوری نمیرد...!

" در ظلمت ِ من پنجره ای باز کن از نور"


  • کبوتر سپید

داشتم برای حال اضطرار عزیزی مشلول می خواندم . اینبار عمیق تر! توی اسم های قشنگ ات غرق شده بودم  که

رسیدم به آنجای دعا که می گفت : یا رادّ یوسُف علی یعقوب[1]، یا کاشِف ضرّ ایّوب [2]... یا مَن ربَطَ علی قلبِ امّ

موسی[3]، یا من بشّر زکریّا بیحیی[4]

قلبم منقلب شد ! مبهوت مانده بودم ...

آخر، توی همه‌ی لحظه‌های سختِ بنده‌هات، تو بوده‌ای، دیده ای شان، صدایشان را شنیده‌ای، دل‌شان را محکم کرده‌ای و

پشتشان به بودن تو گرم بوده، گرفتاریشان را برطرف کرده‌ای. بعدِ همه‌ی این اسم‌های بلند، که هر کدام قصه‌ای را

پشت‌ سر گذاشته بودند، وصف مهربانی بی مثال تو  آمد. اسم های اعظمَت؛ که بر زبان آوردنِ هر کدامشان به قدر

لحظه‌ای معرفت تو را توی قلبم می جوشاند

توی همین حال و هوا، باز هم باران بارانیدی و دوباره یادم آمد که بگویم: خدایا؛ من بنده ی ایمان آوردن های بعد باران های توام!

یا رُکْنَ مَنْ لا رُکْنَ لَهُ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ [5]  : 

حالا دوباره مثل همیشه های همیشه با همه ی امید به تو روی آورده ام؛ دست هایم را ببین!  رو سپیدم کن ...

یا ضامن آهو؛ می شود باز هم ضامن و کمک حال دلم شوید؟

  • کبوتر سپید

چقدر خوب است که خداوند همه چیز را می‌داند

مالکت هست و عالم و آگاه بر آنچه به تو بخشیده و نبخشیده! و مجابمان کرده که اینها برایت خوب نیست و اینها هست و قانع شدیم ...

 امّا این ثابت کردن برای آدم‌ها، توضیح دادن‌ها، آدم را پیر می‌کند، می‌کُشد...

خدا به خیر کند

خدایا به حق رضایت (ع) خودت ساکتم کن و کمک حال دلم شو

آمین


  • کبوتر سپید
گاهی باید برای رسیدن به همین آرامش مقطعی هم راضی بود و شاکر خدا ....حتی اگر بازه زمانی اش

به چند ماه و چند روز و حتی چند لحظه برسد

کلا" آرامش چیز خوبی است

شکراً لله   شکراً لله   شکراً لله



پی نوشت : تا اواخر خرداد که در آزادی مشروط بسر میبرم تانتیجه امتحان ام بیاید دعایمان کنید .... دعا

 کنید جواب رضایت بخش باشد

یا سریع الرضا به حق رضا (ع) رضا (ع) مرا پذیرا باشد....


آمین یا رب العالمین
  • کبوتر سپید
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند     نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند

تو با خدای خود انداز کارو دل خوش دار     که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند 


  • کبوتر سپید