السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی
وای از شب تارم
در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم
از دیده ره کوی تو با عشق بشویم 

با حال نزارم

برخیز که داد از من بیچاره ستانی
بنشین که شرر در دل تنگم بنشانی
تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی
خوش جلوه نمایی
ای برده امان از دل عشاق کجایی
تا سجده گذارم


گر بوی تو را باد به منزل برساند
جانم برهاند
ور نه ز وجودم اثری هیچ نماند
جز گرد و غبارم



غروب جمعه شد و باز هم نگاهمون دست خالی برگشت! :(

لطفا" 5 تا صلوات بفرستین:

اولی: برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان(عج)

دومی: برای سلامتی  پدر امّت، حضرت آقا

سومی: برای سلامتی والدین عزیزمون

چهارمی: سلامتی همه مون و شفای تمام مریضا 

پنجمی: برای حاجت روا شدن همگیمون


التماس دعا


  • کبوتر سپید

وقتی وارد این رواق می شوی انگار مطمئن تر از همیشه ای که دعاهایت مستجاب می شود

آرامش اینجا را خیییییلی دوست دارم

اللّهم الرزقنا .....



  • کبوتر سپید


امشب که پر از زمزمه احساسم        تا کرب و بلا رفته مست یاسم

سوگند به آب و به رباب و اصغر          من تشنه مَشک پاره عباسم


البته که اتفاقی نیستید در خاطرم،  وقتی مادرم می گوید "بیمه ابوالفضل فاطمه (س)" هستید

میان شورش این همه فکر، یادتان پرچم صلحی شد

حالا دلم حسابی پر کشیده بین الحرمین و زیارت ضریح و بارگاهتان "السلام علیک یا ساقی عطشان کربلا"


این عکس را مدام میبینم و یادم می آید همان روزهایی که چقدر همین جا ایستادم و برایم مکرر این سوال پیش می آمد که چرا سکوت اینجا بیشتر از باقی مکان هاست؟! بعد به خودم می گفتم : شاید چون علمدار کربلا مرد سکوت بود و موظف به اجرای امر مادر :


*کلام مادر که تمام می شود ناگهان برق غریبی در چشمهایش درخشید با جدیتی بی سابقه اما همراه با ملاطفت مرا از جا بلند کرد، مقابل خودش نشاند و گفت:

ببین!عباس من!

نسبت تو و فرزندان فاطمه نسبت برادر با برادر و خواهر نیست
همچنان که نسبت من باعلی نسبت زن و شوهر نیست
نمیدانم با  دست تضرع کدام دخیل بسته ای یا دعای نیمه شب کدام دلشکسته ای یا نفس اعجازگر کدام رسول کمر به کرامت بسته ای ، خدا لباس کنیزی این خاندان را برتنم پوشاند.
این لباس آنقدر بر تن من گشاد بود که من در آن گم میشدم اگر خدا دست مرا نمیگرفت.
این وصلت هزاران بار از سر من زیاد بود اگر خدا دست مرا از زمین بلند نمیکرد.
تو مبادا گمان کنی که ما همسان و همشأن این خانواده ی بی نظیریم.
اینها تافته ی جدا بافته ی عالمند اینها زمینی نیستند ،آسمانی اند ،خاکی نیستند افلاکی اند.
اینها جانشینان و کارگزاران خدا در زمین اند.
خدا به اهل زمین منت گذاشته که این دردانه های خودرا چند صباحی راهی زمین کرده است
آسمان و زمین و ماه و خورشید از صدقه ی سر اینها آفریده شده است
پدرت معلم مسیح بوده است و در گهواره ی نور ومنادای کلیم بوده است در کوه طور
مبادا پدر را به لفظ پدر صدا کنی!
مبادا حسن و حسین را برادر خطاب کنی!
مبادا زینب و ام کلثوم را خواهر بخوانی!
آقای من ! و بانوی من!
این صمیمانه ترین خطاب تو باشد باسروران و موالی ات
مبادا از پشت سرشان قدمی فرا پیش گذاری!
مبادا پیش از آنها دست به غذاببری!

مبادا پیش از آنها صحبتی کنی!

مبادا پیش از آنها " آب" بنوشی!

                                        مبادا پیش از آنها " آب "بنوشی!


                                   * سقّای آب و ادب، سیّدمهدی شجاعی، عباس امّ البنین، صفحه 37


پ.ن : یادم هست در همان بازه زمانی چندین نفر را پیش از آنکه به خانه ابدی شان ببرند برای زیارت به این مکان مقدس می آوردند و من چقدر بهشان غبطه خوردم ....

پیش از ترک این سرای فانی، چه ضمانت کنندگانی راهی شان می کردند....

یا ساقی عطشان کربلا، یا قمر بنی هاشم اغثنی....

پ.ن2: اگر دلتان هوایی شد و شکست برایم و همه کسانی که التماس دعا گفتند دعا کنید که بسی محتاج به دعاییم


پایان نگارش مطلب : 3:00بامداد

  • کبوتر سپید

دیدن این کلیپ خالی از لطف نیست

یا معین الضعفا دست من و کرم تو ....


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه


  • کبوتر سپید
گاهی باید برای رسیدن به همین آرامش مقطعی هم راضی بود و شاکر خدا ....حتی اگر بازه زمانی اش

به چند ماه و چند روز و حتی چند لحظه برسد

کلا" آرامش چیز خوبی است

شکراً لله   شکراً لله   شکراً لله



پی نوشت : تا اواخر خرداد که در آزادی مشروط بسر میبرم تانتیجه امتحان ام بیاید دعایمان کنید .... دعا

 کنید جواب رضایت بخش باشد

یا سریع الرضا به حق رضا (ع) رضا (ع) مرا پذیرا باشد....


آمین یا رب العالمین
  • کبوتر سپید

از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا تنها کافران از رحمت خدا ناامید می شوند

 

این آخر ها احساس می کنم کم آورده ام. از این حس های بدی که فکر می کنم حواست به

من نیست و آدم مچاله می شود. این روزهای زندگی ام طوفانی اند و من شده ام یک

گنجشک ضعیف و مردنی. جوجه ای که هر آن ممکن است از بالای درخت بیفتد و بمیرد...

امروز که  کتاب محکمت را باز کردم. باز هم جوابم را دادی و گفتی: استقامت، استقامت،

استقامت

گفتی اسم این حس ها نا امیدی است و تو از ناامیدی بدت می آید. گفتی ناامیدی یک جور

کفر است. یک جور فراموش کردن تو !

همیشه گفته ای دوست نداری دوستانت بید هایی باشند که با هر بادی بلرزند. گفتی دوست

داری دوستانت کوه باشند! حالا با این جوابت از تو خجالت کشیدم و از خودم نیز هم ....

"همراه با آنان که با تو رو به خدا کرده اند ، همچنان که مامور شده ای ثابت قدم باش."

این آیه  از سوره هود  دلم را آرام می کند. سرم را بالا می گیرم و حس می کنم باید به راهم ادامه دهم. با اطمینان و محکم. وقتی تو هستی اصلا" ترس و دلهره و نا امیدی رنگ می بازد

ربّ ودودم کمک کن این روز های سخت بگذرد؛ تلاشم را می کنم اما نتیجه اش با تو، فقط

کمکم کن تا نلرزم، نشکنم و نیفتم

نتیجه تلاشم هر چه شد تسلیمم ....

......................................................................................................................................

پ.ن : دوستان و خوانندگان محترم بلاگ عاجزانه  در نمازها و دعاهایتان برایم دعا کنید که بسیار محتاج به دعاییم

  • کبوتر سپید