السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

فقط چند ساعت مونده تا شروع سفر ....

یا امام رئوف بی صبرانه منتظرم

« یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ »

خدایا از همه ی رنج هایی که می کشیم آگاهیم و از همه ی خوشی هایی که در انتظارمونه

خوشحال ...


خدایا ! نه به رنگه نه به لباس ... نه به صورت نه به لعاب ...


برای تو و نزد تو  " آرامش روحی و تقوا" ملاکه ...


خدایا! قسم به تمام عزیزانی که دوستشون داریم ..


قسم به همه ی اونایی که خودت گفتی دامنشونو بگیریم و دست از طلب بر نداریم تا کام ما بر

بیاد ...


قسم به همه ی کسانی که یک آهشون زندگی رو تغییر میده ...


قسم به نفس کسانی که یک لحظه نگاهشون می تونه دنیا رو زیر و رو کنه ...


قسم به حرف حرف و کلمه به کلمه ی آدم هایی که فقط صداقت ارزونی می کنند و توقع صداقت

دارند ...


خدایا به همه ی اون ها قسمت می دیم ، تو این سال و سال های پیش رو


آن چه می خوایم .. براش خودمون رو به در و دیوار می زنیم .. و به نفع و مصلحت ماست بهمون بده ...

.خدایا ! طوری حقیقت رو به ما نشون بده که واقعیاتو بفهمیم

کمکمون کن صافی چهره هم باشیم


به ما این قدرت رو بده که کسایی که دوسمونم ندارند دوسشون داشته باشیم ...

خدایا به همه مون آرامش توأم با ایمان عطا کن و بخواه طوری قدم برداریم که فقط و فقط تو می پسندی و دوست داری

خدایا، قسمت می دیم به اسماء اعظمت به تن تمام بیماران و جانبازا لباس عافیت بپوشونی ....

خدایا، سخت منتظریم . منتظر جان دل زهرای اطهر،امام مهدی (عج)
.... امسال و اولین جمعه سال رو

سال و روز ظهورش قرار بده "اللهم عجّل لولیک"
                                                                                                                        آمین یا رب العالمین


  • کبوتر سپید

4 سالم بود

از مادرم پرسیدم چرا من .... ؟

گریه کرد!

پدرم سرش را پایین انداخت !

و خوب فهمیدم برای آنچه تو مقدّر کرده ای  "نباید" چرایی را مطالبه کنم

فهمیدم باید یاد بگیرم، کنار بیایم

باید یاد بگیرم زندگی کنم

باید یاد بگیرم بندگی کنم

شکرت را کنم....

نگاهم را عوض کردی

قد دغدغه هایم را بالا بردی

آدم هایت را شناساندی ام  

و حالا امروز؛

بعد از این همه سال

بهترین و شیرین ترین عیدی  را، پیش پیش به من دادی !

لحظه تحویل سال، در کنار امام رئوف، حالم "حتما" " به بهترین حال متحول می شود....

قدّ یک دنیا برایت حرف دارم و بغض آقا جان

خودتان بهتر می دانستید

هیچ چیز نمی توانست، بهتر از این، مرهم این دلِ زخمی باشد

الهی شکر ....



پ.ن: چقدر دل انگیز است که از سر شوق و عشق برای یک نفر خاص و مقرّب به درگاه الهی بنویسی و آنوقت

جواب بگیری.دعوتت کند به خانه اش. امیدوارم لایق باشم ....

به امید خدا لحظه تحویل سال مشهد الرضا هستیم و حتما" دعا گویتان خواهم بود. شما هم دعایمان کنید که سخت

محتاج به دعایم... پیشاپیش سال نو مبارک


  • کبوتر سپید

چند روزی بیمارستان بودم! البته به عنوان همراه بیمار ...

دیروز اتاق بغلی ما دختر بچه ای 10 -12 ساله که از یکی از روستاهای اطراف که با مرکز شهر

حدودا" سه ساعت فاصله داشت بستری شد؛ باید تا چند روز تحت نظر می بود و بعدش تازه

عمل جراحی گلو داشت! از کنار اتاقش که رد شدم یه حسی باعث شد برم تو اتاق و بهش

سلام کنم.داشت آروم آروم گریه می کرد مادرش می گفت  هم از عمل می ترسه و هم از این

که هیچ ملاقاتی ای ندارن و تنهان غصه داره....این ماجرا باز هم منو یاد دوران زجر آور امّا پر

خاطره ی کودکی خودم  انداخت؛ دورانی  که دلم نمی خواد تکرار بشه امّا حاضر نیستم با دنیا

هم عوضش کنم چون خیلی خاص بود ...

یاد گریه های قبل از عمل و دعا برای کنسل شدن جراحیم :(

یاد ذکرهای کودکانهء خودم که هیچ وقت یادم نمی ره "نجواهام با خدا و حضرت ابوالفضل و

امام رئوفم .... <3 

یاد روزایی که از مادرم می پرسیدم :"چرا ما ملاقاتی نداریم"،" چرا هیچکس نمی اد که برام گل

بیاره؟ " و مادر می مونست که چطور می تونه بهم بقبولونه که  از شهر ما تا  تهران خیلی

راهه و امکانش نیست ....

یاد عمری که  تو دوران زندگیت و حین مشغولیاتش به سرعت نور می گذره امّا گذروندن یک

ساعت شب های بیمارستانش به اندازه 500 سال طول می کشه

سودای نازنین که حتی بلد نیستی بخونی و بنویسی! نیازی نیست تا غم هات رو برام هجی

کنی.

عزیزکم؛

من می فهمم  چی میگی و دلیل اشک هات چیه؟ من درک می کنم دلت از چی پره؟ من

معنی هر قطره اشکت رو می دونم!

طاقت بیار.  خدای ما حواسش به همه چی هست و مطمئن باش برات جایزه های خوبی

آماده کرده. بهش اعتماد کن ...

خیلی با سودا حرف زدم و خدا رو شکر پانسمان چشمم این بار کمکم کرد که متوجه اش کنم،

خوب میشه، خوبِ خوب مثل روز اوّل (در مورد چشمم بهش دروغ مصلحتی گفتم، معذرت

می خوام خدایا) ولی فکر کنم دلش آروم شد و قول دادم  هر روز برم پیشش تا ملاقاتی

داشته باشه ...

خدایا کمکم کن

خدایا دستشو بگیر و به سودا و همه مریضا شفای عاجل عنایت کن

ای خدایی که  اول و آخر تمام خوبی هایی  و شافی مطلق.

  • کبوتر سپید

قد دیوارِ انتظارم خیلی بلند شده

آنقدر که دیگر دستم به آن نمی رسد تا آجر بعدی روز شمار نبودنت را رویش بچینم !

آقای من؛ آقای عزیز و غریبم می دانم که می گوییم "بیا " که   تنهایی بر شانه های نحیفمان سنگینی می کند

امّا  خوب تر می دانم، ما آدم های عجیب، دریچه های قلبِ روح مان را آنقدر آلوده می کنیم که نفس کشیدن برایمان سخت باشد

و تو را از خود دورتر ....

آری؛

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست                 ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست


می گذرانیم این شبهای سردوتاریک را به انتظار نوید بخش بهار حضورت روزی که با نگاه گرم توعالمی روشن می شود


  • کبوتر سپید

به قرآن راست می گم!

وقتی تو شهر راه می رم و بعضی مسائل! رو میبینم و متقابلا" به گلزار شهدا برای ادای احترام

تمام قد شرمنده این آدما می شم!



  • کبوتر سپید
هر صبح دو پیامک دریافت می کنم از طرف "همراه اول"
یکی یک آیه از قرآن مجید و یکی دیگر حدیث یا احادیثی از ائمه ....
توجیه خودم برای ثبت نامم در دریافت این پیامکها خودم را کفایت می کند و بس، ولی جالبی این
ماجرا به این است که هر بار که ذهنم درگیر یک ماجرا می شود حدیث آن روز یا آیه قرآنی اش
جوابم را واضح و روشن می دهد!!! مثل روز .... الله اکبر....


امام صادق (ع) :

 در بهشت مقامی است که هیچ بنده ای جز گرفتاری و بلا بر جسدش بدان نرسد


                                                                                                "مشکات الانوار"

 شکرا"لله - شکرا"لله - شکرا"لله 
 التماس دعای فراوان دارم

  • کبوتر سپید

وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا

و هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر [اینکه] روزیش بر عهده خداست

                                                                              

                                                              سوره هود آیه 6


رب ودودم

از این روز و روزگار

و از حالا پیش تر روزی ام مقدّر و معلوم است .

و اقتدار تو و توانایی مطلق ات در رزق و بر زیاده خواهی ام غالب بوده و هست

و حالا که یا لطیف، به لطف هر که را که خواهی  روزی بخشی

و با آنکه می دانم  هر چه از حاصل دنیا و نصیب گذرایش بخواهم، اگر بخواهی نصیبم می کنی

 امّا مهربانم

رونق و روزی این کشت و زراعت دنیا را نه بر سفره ی در گذر اکنون که بر خوان مانای آخرت

می خواهم ....

و می خواهم خداوندم

 که روزی خور خوان بهشتت باشم که این دنیا حتی اگر برایم شبهه بهشت به ارمغان بیاورد و

حتی اگر برترین و بیشترین نصیب ها را داشته باشم

باز هم

باز هم انگار چیزی کم دارد!

انگار  بادی است، نسیمی که من و دارایی و همه چیزم بی ثبات در آن معلق ایم  و هرآن

هراس سقوط مان می رود

پس ای خداوند بی انتهایم

مرا به لطف معرفت روزی جاودان بخش تا شاکرتر از پیش و اکنون باشم ....

آمین یا رب العالمین ....

  • کبوتر سپید


قطعه گم شده ای از پر پرواز کم است

یازده بار شمردیم و یکی باز کم است

این همه آب که جاریست نه اقیانوس است

عرق شرم زمین است که سرباز کم است


  • کبوتر سپید



خانه های آن کسانی میخورد در بیشتر

که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر

عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانه اش

پاسخ یک میدهد با ده برابر بیشتر

گاه گاهی که به درگاه کریمی میروم

راه میپویم نه با پا بلکه با سر بیشتر

زیر دِین چارده معصومم(ص)اما گردنم

زیر دِین حضرت موسی بن جعفر(ص) بیشتر

گردنم در زیر دینِ آن امامی هست که

داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر

آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است

باسلامش می کند قم را منور ، بیشتر

قم، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین

همچنین از آسمان دارد (چِل اختر) بیشتر

قصد اینبارِ قصیده از برادر گفتن است

ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر

در مقامش مصرعی میگویم و رد میشوم

لطف بابا ها ست معمولاً به دختر بشتر

 

عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم

بودنت را میکنم اینگونه باور بیشتر

مرقدت ضرب المثل های مرا تکمیل کرد

هرکه بامش بیش برفش ، نه! کبوتر بیشتر

چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است

اینچنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر

پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هرکجا

این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر ، بیشتر

از غلامان شماهم میشود دنیا گرفت

من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر

ای که راه انداختی امروز و فردای مرا

چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر

بر تمام اهل بیت خویش حساسی ولی

جان زهرا(س) ـ چون شنیدم که به مادر بیشترـ

دوستت دارم نمیدانم که باور میکنی

راست میگویم به وا.. از ابوذر بیشتر .....



  • کبوتر سپید

اینجا تهران!

چند روز اینجا ماندن تاب می خواهد! یا یک دل خوشی

که من ندارم

وه که چقدر دلتنگ دیارم شده ام

دلتنگ آسمان شهرم، ابرهای  پر بغضش و  بارش های دل انگیز گاه و بی گاهش 

اینجا شهر من نیست، اینجا گم شده ام، 


خدایا کی از شر ّ تنفس سرب اینجا راحتم می کنی؟

یا لااقل دلم را خوش!

این ندای درون ما هم سر خوش است انگار با مرور این جملات :


 " درست می شود بنده خدا؛ خدا آدم را به آب های عمیق می برد نه برای غرق شدن که برای تطهیر شدن "



 

پ.ن   قدر سلامتی تون رو بدونید و برای شفای همه مریضا و جانبازا خاصه بیمارانی که "درد" می کشن دعا بفرمایید 


التماس دعا

  • کبوتر سپید