السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق پوچ» ثبت شده است

درون  راهروی  دانشکده  علوم پایه نشسته بودم که دختری کنارم نشست! برگه هایش را بالا و

پایین می کرد، انگار داشت دنبال چیزی می گشت

پرسید : می شه لوازمم اینجا بمونه؟ من میرم آموزش و زود می آم. رفت و چند دقیقه بعد برگشت

پرسیدم : دانشجوی چه رشته ای هستید ؟

·        - ترم 4 ریاضی

- اهل کجایید؟

 گفت : مشهدی ام

 خوشحال شدم و به او گفتم که به عشق امام رضا بلاگی داریم

گفت: خوش به حال شما ...بعد هم نگاهی به من انداخت و گفت : یکی را خیلی دوست دارم ،

بخاطرش از همه چیزم کناره گرفته ام ، با خانواده ام  جنگیده ام..... او هیچ چیز ندارد حتی به خاطر

یک موضوع کوچک دل مرا هم شکسته و حالا با او قهرم اما من دوستش دارم !!!  کلی شرط و شروط

برایم گذاشته ! همین برگه ها را ببین برگه های انصراف من از تحصیل است ! باز هم به خاطر او !!!!

نمی توانم درس بخوانم. از امام رضا بخواهید که به او برسم! چون خیییییلی دوستش دارم !

انگار پتک به سرم خورده باشد !هاج و واج مانده بودم چه بگویم!  که چون عجله داشت خواست برود

...فقط گفتم این آدرس بلاگ ماست

گفت : باشه می خونم . تشکر کرد و رفت

خیلی به او فکر کردم، به خواسته اش که قطعاً رنگ و بوی عقلانی بودن را نداشت ....حالا چقدر

ناراحتم :(

 امیدوارم که گذرش این طرف ها بیافتد.  هیچ کس نیستم اما این ها را می نویسم تا حد اقل خودم

سبک شوم... خواه پند گیرند خواه ملال !

متاسفانه این موضوع اپیدمی شده و این اصلا" خوب نیست .... برای هر دوطیف جوان های جامعه

ما! دختران و پسران ....


"انت المالک و انا المملوک و هل یرحم المملوک الا المالک"

انسان بدون عشق ،یعنی هیچ ! امّا...

از کل کتاب های شعری که خوانده ام شاید 4 یا 5 "شعر سپید " را واقعا" دوست دارم ! سپید از نگاه

من شعر نیست! شعری بر پایه بی وزنی، شعری بی ردیف، بی قافیه، شعری که شعر نیست ! نثری

است برای آنها که نمی توانند شعر بنویسند! نثری که شعرش را رنگ و لعاب می زنند! رنگ سپید!

عشق خاکی همین است! زود می آید، بی صدا ، بدون اینکه بفهمی ! راهش نمی دهی ، در را می

بندی ! از پنجره می آید ...

از خودت می پرسی از کجا آمده؟ به کجا خواهد رفت؟ چه بر سرم می آید؟ از کجا آمدنش  را خودت

بهتر می دانی ! اما به کجا می بَرَدَت ؟ به خودت بستگی دارد ! هیچ وقت نگذار به قلبت برود ! راهی

اش کن به مغزت، آنجا می توانی کنترلش کنی، مدیریتش کنی  ....

اما وای به روزی که در قلبت لانه کند! خانمانت را بر می اندازد! غرورت له می شود ....*

چون از خاک بر آمده ، ریشه اش محکم می شود ؛ پرواز یادت نمی دهد ! رسم پرواز را هم فراموش

می کنی! بال هایت را قیچی می کند و این برای تو یعنی نابودی ،یعنی زمینی بودن، یعنی شعر بی

وزن!

آسمانی باش ، عشقت را ارزان نفروش ! معشوق آسمانی ات را با هیچ معشوقی عوض نکن ! که اگر

"معشوق زمینی" ات  سکوی پرتاب تو به سوی "معشوق آسمانی" شد آنوقت است که به کمال می

رسی ، و این "معشوق زمینی" هرگز تو را از راه درست منحرف نمی کند و نمی خواهد شتاب رسیدن

تو به خالقت  را " کُند " کند که حتی یادت می دهد چطور درست قدم برداری....

همین قدر بس است که برای دیدن معشوق آسمانی ات باید سرت را به سوی آسمان بگیری ! پس

سرت را بالا بگیر ! "او" از همه بالا تر است ، از همه دست نیافتنی تر، از همه دوست داشتنی تر ، از

همه مهربان تر ؛

چه خوب است که برای خدا بنویسی و تنها یی خودت را فقط با او قسمت کنی ؟ نگران از دست

دادنش نمی شوی ؟ ... چه کسی بهتر از او ؟ از تو خرده نمی گیرد و بی غرض راهنمایی ات می کند

  کسی که محرم است و از سپردن رازهایت به او هیچ دغدغه ای نداری .کسی که از حس همراهی

و حمایتش پر می شوی و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند تکانت دهد !

وقتی از سر پر دردی اشک هایت از نهایت می گذرد به خاطر این باران بی انتها سرزنش نمی شوی !

 به در خانه اش که می روی، استقبالش را میبینی ،که از سر مِهر است نه کنجکاوی !

حرف های محرمانه دلت را می داند و بر زلالی نیتت واقف است ! حتی اندازه توانت ،عمق دغدغه

هایت را نیز خوب می داند ... چرا که هیچ کس از او نزدیک تر و مهربان تر به تو نیست

برای بار هزارم هم که به پناهش می روی ؛ مثل همان بار اوّل تکه های پراکنده دل شکسته ات را با

صبر خدایی اش ترمیم می کند و تو از سر آغاز "نو" می شوی و باز منت بر سرت نمی گذارد

وقتی سرت را بلند می کنی و می گویی "خدایا مراقبم باش" بی درنگ نشانه ای برایت می فرستد

که نشانت دهد باز هم نزدیک تر از نزدیک ، با توست !

چه کسی بهتر از او ؟ که اشتباه هایت را می بخشد و چیزی از دوست داشتن اش نسبت به تو کم

نمی شود . هر چه بخواهی به تو می دهد، بی هیچ چشم داشتی ،بی ریا، با مهربانی ! کاری که

هیچ معشوقی از عهده آن بر نمی آید ....

..........................................................................................................................

*لقمان را گفتند "ادب از که آموختی ؟ پاسخ داد از بی ادبان ،هر آنچه در نظرم زشت آمد انجامش

ندادم"،حالا این پند و اندرزهایم به این دوست  حکایت "لقمان" شده ".....

ما خسیس تر از آنیم که دوستت دارم هایمان را الکی خرج کنیم " :دی

امام علی (ع) فرمودند : بزرگترین استاد "تجربه است"  سرانجام  تلخ تجربه  دیگران را دیدن ، بزرگترین

درس است،حتما" نباید هر کداممان این پروسه را طی کنیم !

این مطلب برای آن دسته از دختران و پسرانیست که نسبت به هم علاقه ای بی قید و کنترل نشده

پیدا می کنند!

  • خدایا به آبروی حسین(ع) در دنیا و آخرت ما را روسپید گردان و همه مارا به راه راست هدایت کن. الهی آمین

  • کبوتر سپید