السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

چقدر مهربان است!!!

جمعه, ۱ آذر ۱۳۸۷، ۱۲:۳۲ ب.ظ

شیخ محمد، کفشدار روحانی، از موثقین اهل منبر مشهد، از دوست خود نقل کرد که گفت: هنگام تحویل سال نو، در حرم مطهر حضرت رضا (ع) بودم.

با وجود تنگی جای، در پهلوی خود جوانی را دیدم که به زحمت نشسته است. به من گفت: هر چه می خواهی از این بزرگوار بخواه.

من چون او را جوان متجددی دیدم، خیال کردم او از روی استهزاء این حرف را می زند؛ سپس گفت: خیال نکنی که من از روی بی اعتقادی این حرف را زدم، حقیقت همین است، زیرا از این بزرگوار معجزه ی بزرگی دیده ام. بعد شروع کرد به شرح آن معجزه.

گفت: من اهل کاشمرم پدرم در آنجا نسبت به من کم مرحمتی می نمود؛ لذا بی اجازه ی او پیاده به قصد زیارت این بزرگوار، به مشهد مقدس آمدم و چون جایی را نمی دانستم و کسی را هم نمی شناختم یکسره به حرم مطهر مشرف شدم و زیارت نمودم؛ ناگاه در بین زیارت، چشمم به دختری افتاد که با مادر خود به زیارت آمده بود.

همینکه چشمم به آن دختر افتاد، منقلب و فریفته ی او شدم و عشقش در دلم جای گرفت به طوری که پریشانحال شدم. جلو ضریح رفتم و شروع کردم به گریه کردن عرض کردم: حال که من گرفتار این دختر شده ام همین دختر را از شما می خواهم؛ گریه و تضرع زیادی کردم. به طوری که بی حال شدم وقتی به خود آمدم دیدم؛ چراغهای حرم روشن شده و وقت نماز مغرب است؛ لذا نماز خواندم و با همان حال پریشانم باز جلو ضریح مطهر رفته و شروع کردم به گریه کردن.

عرض کردم: آقا! من دست از شما بر نمی دارم، تا به مصلب برسم و در حال گریه و زاری بودم تا وقت خلوت کردن حرم رسید و صدای جار بلند شد که ایّها المؤمنون فی امان الله.

من هم چون دیدم حرم شریف خلوت شد و مردم همه رفته اند ناچار بیرون آمدم همینکه به کفشداری رسیدم که کفشم را بگیرم، دیدم که یک نفر در آنجا نشسته است و به غیر از کفش من کفش دیگری هم نیست؛ آن شخص که مرا دید گفت: میرزا نصرالله کاشمری تو هستی؟

گفتم آری. گفت: بیا برویم که تو را خواسته اند.

من با او روانه شدم و با خود خیال کردم که چون من از کاشمر بدون اجازه ی پدرم آمده ام، شاید پدرم به یکی از دوستان خود نوشته است که مرا پیدا کرده، به کاشمر برگرداند.

بالاخره مرا به خانه ی بسیار خوبی برد. پس از ورود به اطاقی راهنمایی نمود که مرد محترمی در آنجا نشسته بود. همینکه چشمش به من افتاد، احترام کرده، نشستم. آن گاه گفت: میرزا نصرالله کاشمری تو هستی؟

گفتم: آری. گفت: بسیار خوب.

آن گاه به نوکر خود گفت: برو به برادرزنم بگو بیاید؛ پس از اندک زمانی برادرزنش آمده نشست. آن مرد به برادر زنش گفت:

حقیقت مطلب این است که من امروز بعدازظهر خوابیده بودم همشیره ی تو با دخترش برای زیارت به حرم مطهر رفته بودند؛ ناگاه در عالم خواب دیدم که یک نفر در منزل آمده، گفت: حضرت رضا (ع) تو را می خواند؛ فورا برخاسته تا میان ایوان طلا رفتم؛ دیدم آن بزرگوار در ایوان، روی یک قالیچه نشسته است چون مرا دید صورت مبارک خود را به طرف من نموده، فرمود: این میرزا نصرالله دختر تو را دیده است و او را از من می خواهد.

حال تو دخترت را به او تزویج کن. وقتی بیدار شدم، نوکرم را فرستادم در کفشداری تا او را پیدا کرده، بیاورد حالا او را پیدا کرده، آورده است؛ و او همین آقایی است که اینجا نشسته، تو را طلبیدم تا ببینم در این موضوع چه رایی داری؟

گفت: جایی که امام فرموده است من چه بگویم؟ آن جوان گفت: وقتی این سخنان را شنیدم شروع کردم به گریه کردن.

بالاخره آن دختر را به من تزویج کردند و من به مرحمت حضرت رضا (ع) به حاجت خود که وصال آن دختر بود رسیدم و خیالم راحت شد. این است که می گویم هر چه مایلی از این بزرگوار بخواه که حاجات به در خانه ی او برآورده می شود.

  • کبوتر سپید

نظرات  (۲۲)

سلام_ خوبی وبلاگ جالبی داری اگه دوست داشتی به وب لاگ من هم سر بزن.
`*.�.*�
�.���.�*�) �.�*�)
(�.�� (�.�� .�� ��.���`�
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_*** دوست خوبم وبلاگت خیلی ***
_*** _____قشنگه موفق _____***
__*** ____ باشی ___ ***
___***اگه وقت کردی یه سریم ***
____***______به ما بزن___***
______***ممنون میشم__***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***
______________*(�.�*�(�.�*�(�.�*�(�.�*�
سلام به کبوتر رضوی...با اینکه این جریانو شنیده بودم ولی باز هم اشک آدمو در میاره...قربون لطف و صفا کرمش...به خدا خیلیامون قدر این بزرگوار رو نمیدونیم و خیلی بی توجه زیارت میکنیم...ایشالله نصیب هممون بشه زیارت با توجهش
دادا واقعا از اینکه خبرم کردی ممنونم..خیلی میخوامت...
یا امام رضا نظری کن...
سلام دوست گرامی

با علل گرفتاری انسان در خدمتم

پست بعدی با ارزش مشکلات در خدمتم تشریف بیاورید


  • یه نفر بیکار
  • سلام
    یک نفر.....
    یک جائی......
    تمام رویاهاش توئی....
    وقتی که به تو فکر میکنه.....
    احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه .....
    پس هر وقت دلت گرفت...
    این حقیقت رو به خاطر داشته باش....
    یه نفر...
    یه جائی....
    منتظرته....!!!
    شادزی مهرورز
    شنبه 23ذی القعده 2 آبان به روایتی سالروز شهادت امام رضا علیه السلام و روز زیارت امام رضا علیه السلام است انشاالله قسمت همه عز یزان بشود در چنین روزی زیارت امام هشتم علیه السلام

    این که امام رضا «علیه السلام » دست خالیش را توی دست ما بگذارد یعنی خودش را به ما داده است واین برای ما کافی است ، یعنی ما را قبول کند وبه مقام رضا برساند که« لا سخط بعد الرضا» بعد از رسیدن به مقام رضا د یگر غضبی وجود ندارد

    هر کس میانه اش با خدایش صفا باشد گمشده هایش را پیدا می کند

    وقتی دلت از خدا رضا شود غنچه دلت می خندد وباز می شود آن وقت عطر وزیبایی آن آشکار می شود
    سلام

    ممنون از سرگذشت زیبایی که نقل نمود ید

    انشاالله امام رضا به همه ما عنایت فرماید
    سلام.

    واقعا که خوندنی بود.قربون معرفتت بشم امام رضا.

    سمل با چند عکس به روزه تشریف بیارید.

    یا حق.
    $$_________ســــــــــــــــــــــــــــــلام____$$$$$
    __$$$$$$$$*________دوســـــــت___,,$$$$$$$$*
    ___$$$$$$$$$$,,______خــــــوبم____,,$$$$$$$$$$*
    ____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
    ______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
    __________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
    _____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
    ____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
    ___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
    _,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
    *____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
    ______,;$*$,$$**'__اپــــــــم____**'$$***,,
    ____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,
    ,,,,.;*____________---_بیاااااااا___________ _ ____ '**,,,,
    *.°
    ?
    ...°
    ....O
    .......°o O ° O
    ..منتظرما...............°
    .............. °
    ............. O
    .............o....o°o
    .................O....°
    ............o°°O.....o
    ...........O..........O
    ............° o o o O
    ......................?
    ...................?
    ...............?
    ...........?
    ........?
    ....?
    .?
    *?´¨)
    ¸.-´¸.-?´¨) ¸.-?¨)

    صبح ها نان و پنیرک بخوریم
    و بکاریم نهالی سر هر پیچ کلام
    و بپاشیم میان دو هجا تخم سکوت
    و نخوانیم کتابی که در آن باد نمی آید
    و کتابی که در آن پوست شبنم تر نیست
    و کتابی که در آن یاخته ها بی بعدند
    و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد
    و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون
    و بدانیم اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت
    و اگر خنج نبود لطمه می خورد به قانون درخت
    و اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی می گشت
    و بدانیم اگر نور نبود منطق زنده پرواز دگرگون می شد
    و بدانیم که پیش از مرجان خلایی بود در اندیشه دریا ها
    و نپرسیم کجاییم
    بو کنیم اطلسی تازه بیمارستان را
    وبلاگتون خیلی زیبا بود اگه وقت داشتید یه سری هم به ما بزنید
    به این ادرسم حتما سربزنید یادتون نره نظر بدید.
    http://www.yasesepied.blogfa.com
    http://www.teaterbaran.blogfa.com
  • فرناز و سبا (2تا با مرام)
  • سلام جوون جون
    ببخشید دیر شد
    ما سال اولیم
    هنوز نمیدونم آپ کنم یا نه
    ناراحتم یه مشکلی برام پیش اومده توروخدا دعا کن
    اگه حل شد میام بهت میگم
    من برم امتحان داریم
    باز میام
    فعلن بای
  • سهراب عشق
  • سلام
    وبتون رو خوندم قشنگ و زیبا بود
    به کلبه محقر ما هم یه سر بزنین هر چند لایق قدوم شاهانه شما نیست اما خوشحالم میکنین
    سلام
    خیلی قشنگ بود ....خوش به حال آدمایی که به خواسته هاشون میرسن...حالا هرچی که باشه
  • مجتبی جونننننننننن(بچه مثبت خراسونی)
  • خیلی باحال بود ولی این معجزات برای آدمای پاکه نه من و ...پسری که 400کیلومتر پیاده بیاد بایدم دختر مورد علاقه اش رو تو حرم و با وساطت امام رضوان (ع) پیدا کنه....
  • مجتبی جونننننننننن(بچه مثبت خراسونی)



  • [لبخند













    سلام
    ای خدا آمدم آمدم بگدایی
    اما ایندفعه نه بخاطر خودم
    بلکه بخاطر دوستم (عباسعلی) که چندروز بیمارستان بستری ست
    ای خدا دلم گرفته، آخه چرا باید این اتفاق میافتاد؟

    بیاید واسه این دوستم دعا کنیم و سوره حمد بخوانیم تا زود خوب بشه.
    التماس دعا
    ممنونم که همیشه همراهمان بوده اید.
    اجرتان با خدا
    سلام دوست عزیز وبلاگ زیبا و جالبی داری
    منم با مطلب توصیه شهدا به مسئولین به روزموقت کردی یه سر به من بزن و با نظرهای خوبت کمکم باش در بهتر نوشتن

    http://kiapeynews.blogfa.com/
  • تیلوری از جنس ممنوعه
  • سلام دوست عزیز
    یخورده رفتی جلوتر می تونی وبلاگ رو هم سایت بکنی حتی اگه مطالبت فقط دست نوشته هست من تجربه دارم
    خوشحال میشم به وبلاگم بیای و نظر ارزشمندت رو به ما هدیه کنی
    راستی مطلب آخر رو با دقت بخون که خیلی خیلی به درد شما می خوره. شما توضیحاتش رو با دقت بخون اگه نظرت رو جلب نکرد
    تبادل لینک هم بکنی ممنون میشم
    اگه ازمون خوشت اومد عنوان لینک ما رو با |تیلوری از جنس ممنوعه| بزن و قسمت توضیحات لینک هم |شعبه دایره| بزن و لینک کن و توی وبلاگم نظر بده تا ما هم لینکت کنیم
    به تو پیشنهاد می کنم تو هم مثل من با همه تبادل لینک کن چون فوق العاده توی بالا بردن رتبه وبلاگ توی جستجوگرها تاثیر داره
    سپاس...
    یا جوادالائمه ادرکنی (ع) *

    سلام ؛ ضمن عرض تسلیت به جهت فرارسیدن شهادت جگرگوشه ی امام رضا (ع) ، بخشی از یه شعر در همین رابطه که دیشب ، یکی از دوستان خوبم به نام روح الله آن را سروده رو به براتون می آرم ۰ هرخوننده ای که این شعر رو تو هیاتش خوند ، هم برای آقا روح الله و هم برای حقیر دعا کنه که یه چندتا حاجت دارم ؛ امشب دخیل خدای جود هستم :

    پشت این حجره ی زهرآلوده
    جگری بر سر خاک افتاده
    لبه ی تیغ ز بس کاری بود
    بر دل سوخته چاک افتاده

    این جوان بیکس و یار است مگر
    که به جز زخم ندارد مرهم
    در نگاهش رمقی بود اگر
    می رود از سر و رویش کم کم

    بغض دیرینه ی ۱ رجاله
    زهر پاشید بر آیینه تان
    لب ۱ مشت مونث می ریخت
    خنده بر سوختن سینه تان

    سیل در باغ خدا افتاده
    شده جاری عرق پیشانی
    چشمتان داشت سیاهی می رفت
    آه از این نفس پایانی

    شانتان هشت اجل از این حرف
    بر دهان من و ما سنگین است
    که بیفتی وسط مخروبه
    این همان تجربه ی دیرین است

    این خرابه است بیا گریه کنیم
    تا به ۱ روضه حواله بدهند
    یعنی بر دامن ما خاکی از پای مجروح 3سالهه بدهند از وبلاگ یاد داشت های یک مداح
    www.meysamnadi.blogfa.com


  • تیلوری از جنس ممنوعه
  • سلام دوست عزیز
    برات ارزوی موفقیت دارم. به امید فرداهای روشن با جان های روشن تر
    راستی مطلب آخر وبلاگم رو با دقت بخون که خیلی خیلی به درد شما می خوره. شما توضیحاتش رو با دقت بخون اگه نظرت رو جلب نکرد. واسه همه لازمه لازمه. باورکنید. شما بخونید
    تبادل لینک هم میکنم:
    عنوان لینک ما رو |تیلوری از جنس ممنوعه| بزن و قسمت توضیحات لینک هم |شعبه دایره| بزن و لینک کن و توی وبلاگم نظر بده تا ما هم لینکت کنیم
    سپاس...
    سلام

    یه پدر نمونه نمونه، با قدرت خاص

    التماس دعا
  • مهدی (یه عاشق تنها)
  • سلام خوبی
    بهت تبریک می گم با این وبلاگت انشاالله هر حاجتی داری امام رضا عوض این وبلاگت که براشون گل کاشتی بهت بده در ضمن برا منم از امام رضا یه چیزی بخواه که بهم بده تو رو خدا برا من دعا کنید من فقط می خوام به عشقم برسم همین می شه از امام رضا بخوایین منو بهش برسونه بخدا منم دعا می کنم
    قربون مرامتون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی