السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

اذان ناتمام...

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۱۱:۵۸ ب.ظ

- الله اکبر. الله اکبر

صدای گریه فاطمه بلندتر می شود. حسنین(ع) و فضه هم می گریند.

- اشهدان لا اله الّا الله

صدای گریه ی زهرا(س) باز هم بلندتر می شود. زینب و ام کلثوم هم گریه می کنند و خود را به روی پاهای مادر می اندازند.

- اشهدان لا اله الّا الله

زهرا(س) جیغ می زند و سر به زمین می گذارد. چهار کودک هم به دورش ریخته اند و بر سر می زنند، اشک می ریزند، زار می زنند. فضه هم دست و پای خودش را گم کرده است.

- اشهدانّ محمداً رسول الله

فاطمه(س) صیحه ای می زند و بر زمین می غلتد. تسبیحش به سویی رها می شود. و دیگر نه گریه ای، نه جیغی و نه ناله ای!

بچه ها خود را روی بدن بی حرکت مادر می اندازند؛ مادر مادر می کنند؛ جیغ می زنند، اشک می ریزند و خاک بر سر می پاشند. فضه بر سر می زند، جیغ می کشد و به طرف کوچه می دود:

- یا بنت رسول الله، یا محمد، یا علی، زهرا از دست رفت، بیچاره شدیم...

و مردم پشت در خانه ی زهرا(س) اجتماع می کنند، گروهی به منزل داخل می شوند و گروهی فریاد زنان به سوی مسجد می دوند:

- بلال! بلال! دیگر اذان مگو. فاطمه از دست رفت...

بلال خاموش می شود، از روی دیوار مسجد، خود را به پایین می اندازد و با سرعت به سوی خانه ی زهرا(س) می دود...

علی(ع) سر زهرا(س) را در دامن گرفته و آب بر صورتش می پاشد و با مهربانی او را صدا می زند:

- زهرا جان! ای دختر پیامبر خدا! ای مادر حسن و حسین...

فضه و بچه ها اشک می ریزند و سعی می کنند صدای گریه شان بلند نباشد. مردم پشت در خانه ی زهرا(س) اجتماع کرده اند و با یکدیگر پچ پچ می کنند.

علی(ع) اشک می ریزد، با بادبزنی از جنس برگ خرما زهرا(س) را باد می زند و التماس کنان می گوید:

- زهرا جان! من علی هستم، پسر عمویت، جوابم را بده.

پلکهای زهرا(س) تکان می خورد. همه ساکت می شوند. زهرا(س) به آرامی چشم هایش را می گشاید. چهره ی خندان و دیدگان اشکبار علی(ع) را می بیند. به زحمت سر بر می دارد و می نشیند:

- بلال چه شد؟ چرا اذان نمی گوید؟

علی(ع) جواب می دهد:

- بلال همینجاست. هم اکنون به خدمتت خواهد رسید.

فضه به طرف در حیاط می دود و می گوید:

- بلال داخل شود. بانویم فاطمه با او کار دارد.

بلال با پشت دست، اشک هایش را پاک می کند و سر به سوی آسمان بلند می کند:

- خدا را شکر که دختر پیامبر زنده است.

و وارد منزل می شود. در کنار بستر و محراب زهرا(س) دو زانو می نشیند. دو دستش را روی زانوانش می گذارد. به زمین چشم می دوزد و می گوید:

- در خدمت گزاری حاضرم ای دختر پیامبر.

- چرا اذان را ناتمام گذاشتی؟ خواهش میکنم آن را تمام کن!

بلال همچنان که به زمین چشم دوخته اشک می ریزد و می گوید:

- اگر خدای نخواسته شما طوری بشوید، من هرگز خودم را نخواهم بخشید. خواهش می کنم مرا از این کار معاف فرمایی.

- خدا به تو جزای خیر مرحمت فرماید. تو را معاف می نمایم...

  • کبوتر سپید

نظرات  (۲۵)

سلام

یا خچی سان؟
نه جور سن؟

در پناه حق باشید

پاسخ:
شکر...
السلام علیک یا فاطمه الزهرا.

دلم گرفت
سلام . ایام فاطمیه رابشما و محبان اهل بیت تسلیت عرض میکنم . التماس دعا.
مولا جان :
از راه دوری مولا جان به پابوست اومدم لایق نبودم اما با هزار امید اومدم
همچو کبوتر، دور حرم پر می زنم بس که تو خوبی،فقط به تو سر می زنم
مولا،آقا، بیا که خسته شدم مولا،آقا،ببین شکسته شدم
دل غریبم مولا جان بهانه می گیرد به شوق وصل روی تو ترانه می گیرد
رضا رضا جان تو ای همه هستی من رضا رضا جان،تو ای می و مستی من
تو اسم اعظم، تو قبله ی دل یا رضا پناه عالم،تو حل مشکل یا رضا
مولا،آقا، بیا که خسته شدم مولا،آقا،ببین شکسته شدم
دلم به لطف و کرمت صفا می گیره هر مریضی تو حرمت شفا می گیره
مریضم و دوا می خوام به جان زهرا از تو آقا شفا می خوام به جان زهرا
توی خلوت دلم فقط خودت خونه داری کنج این خونه بیا ببین یه دیوونه داری
هر کیم یا هرچیم از راه دوری اومدم نکنه ردم کنی بگی بدم بگی بدم
  • جواد رمضانپور
  • سلام
    وبلاگ زیبایی دارید
    خوشحال می شویم به ما سر بزنید
    اگر با تبادل لین موافق بودید خبرم کنید
    موفق باشید

    یا علیفدای سید علی
    السلام علیک یا ایتها الصدیقه الشهیده.

    حضرت بقیة‏الله (عج) فرمودند: «دختر رسول خدا فاطمه علیها السلام براى من سرمشق و الگوى نیکویى است.»


    با سلام .
    فرارسیدن ایام سوگواری و شهادت مظلومانه ی دخت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و سلم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به پیشگاه مقدس بقیة الله " عج "و شما بزرگوار تسلیت عرض می نمایم .

    التماس دعا
    یا حضرت زهرا (س)

    زیبا بود...
    باید از فقدان گل، خونجوش بود
    در فرق یاس مشکی پوش بود
    یاس ما را رو به پاکی می برد
    رو به عشقی اشتراکی می برد
    یاس یک شب را گل ایوان ماست
    یاس تنها یک سحر مهمان ماست
    بعد روی صبح، پرپر می شود
    راهی شبهای دیگر می شود
    یاس مثل عطر پاک نیّـت است
    یاس استنشاق معصومیّـت است
    یاس بوی حوض کوثر می دهد
    عطر اخلاق پیمبر می دهد
    حضرت زهرا دلش از یاس بود
    دانه های اشکش از الماس بود
    داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
    می چکانید اشک حیدر را به چاه
    عشق محزون علی یاس است و بس
    چشم او یک چشمه الماس است و بس
    اشک می ریزد علی مانند رود
    بر تن زهرا: گل یاس کبود
    گریه کن زیرا که دُخت آفتاب
    بی خبر باید بخوابد در تراب
    این دل یاس است و روح یاسمین
    این امانت را امین باش ای زمین
    نیمه شب دزدانه باید در مغاک
    ریخت بر روی گل خورشید، خاک
    احمد عزیزی
  • البادر سرزمین عجایب
  • سلام اشک هایم را تقدیم شهید کربلا می کنم وامیدوارم

    هر حاجتی داری براورده شود من رو حتما دعا کن
    سلام و خسته نباشید - http://bienteha.ir/site/ftopicp-37.html - این آیات حجت و بیانی است برای (عموم) مردم و پندی برای پرهیزکاران. 138 - ایمیل :bienteha.ir@gmail.com - لطفاً آیدی خود به ایمیل من بفرستید همچننین سایت http://www.bienteha.ir به نام قرآن را آسان بخوانید لینک کرده و به من از طریق ایمیل خبردهید ممنون
    چرا فکر می کنی نمی خونیم...نمی بینیم؟؟؟
    من لذت می برم وقتی عشق پاکشون رو می بینم و غصه می خورم وقتی زیبایی این عشق ها رو نمی بینیم...
    چقدر دور شدیم...
    امان از دل علی( ع )
    درد بر جسم فاطمه (س) و غم این درد بر پشت علی ( ع )
    فغان از ما آدم ها...

    ناگهان در نماز جمعه ی شهر
    عطر محراب جمکران گل کرد
    بغض تو تا شکست بر لب ها
    ذکر یا صاحت الزمان گل کرد


    ســـــــــــــــلام.

    فرارسیدن ایام فاطمیه رو تسلیت میگم.

    بالاخره آپ کردم......

    منتظر حضورت.


    موفق باشی.


    یاحق


    اللهم عجل لولیک الفرج
    سلام خوب بود استفاده کردم ...........شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را خدمت شما تسلیت عرض می کنم وقت کردی سربزن منتظرتم
    خوندم کبوتر
    همشو خوندم
    هر دو تا قسمتشو از اول تا آخر خوندم
    خوندم کبوتر
    آتیش گرفتم
    داغ شدم
    وای خدااااااااا
    آسمون و زمینت چه جوری طاقت این مصیبتو آوردن؟
    :((((((((((((((((((((((((((

    وقتی میخوندم اشکم در اومد من هر بار که خوندم نتونستم جلوی خودمو بگیرم

    فاطمه ! گفتی بدنت را از روی لباس بشویم ؟
    برای بعد از رفتنت هم باز ملاحظه این دل خسته را کردی ؟
    نازنین ! چشم اگر کبودی را نبیند ، دست که التهاب و تورم را لمس می کند .
    ای خدا !
    این غسل نیست ، شستشو نیست ، مرور مصیبت است .
    دوره کردن درد است . تداعی محنت است
    این که جسم است اینهمه جراحت دارد
    اگر قرار به تغسیل دل بود چه می شد .
    سلام
    زبوسیدنیهای این روزگار
    یک هم بود دست آموزگار
    سلام کبوتر رضوی عزیز - مشهد الرضا بودم .سفری بی مقدمه و بسیار خوش .برعکس همه سفرهام به آنجا . درخلوتم با محبوب و درزیر نور روحانی و عطر معنوی آنجا شما و دوستانتان بیادم آمدید .....
    هر کس میاد می یاد اینجا مطمئن باشید به عشق بانو هم که شده حداقل این دو پست رو می خونه
    موفق باشید تو امتحانات چه زمینی چه الهی
    یا زهرا
    سلام
    اگه بیای و پست اول وبلاگم رو بخونی متوجه میشی که چرا دیگه علاقه ای به وب و وبگردی ندارم

    سلام
    چرا پیش داوری میکنی

    همه اش را خوندم
    اما چی دارم برای نوشتن
    برای بعضی پستها و نوشته چیزی جز شرمساری برای گفتن نیست
    اجرت با خدا
    سلام
    سلام ممنون از متن قشنگتون . لطف می کنین بیشتر از این مطالب بگذارید. من دوست دارم بیشتر از زندگی حضرت زهرا (س) بدونم ،بازم ممنونم.
    بین نخلستانها
    آسمان غرق به خون
    خانه حیدر کرار چه دلگیر شده
    علی آن شیر خدا پیر شده
    محو زیبایی مادر شده است
    چشمهایش همه خون
    و دلش یاد شقایق دارد
    چشمهایش را بست
    یاد آن روز افتاد
    یاد آن سینه و مسمار و در سوخته ای
    که به عشق زهرا
    پدر دین خدا
    باز می کرد و به خنده می گفت:
    دختر رعنایم
    عشق من زهرایم...
    و دگر تاب نیاورد و گریست
    قصه غصه دل کرد آغاز:
    میروی از بر من؟
    ای دل و دلبر من
    یاور غم هایم
    بی تو من تنهایم
    عمر من زهرایم
    تو همه عشقی و امید منی
    و من امروز زپا افتادم
    و دلم سخت شکست
    ای گا یاس نبی
    تو گل یاسمنی
    تو نگفتی که علی
    بی تو تنها چه کند؟
    عشق در سینه ی من سوخته است
    من به تو محتاجم
    گرمی عشق و محبت هایت
    مرحم زخم دل غمگین است
    من ندارم دیگر
    طاقت انکه ببینم سروی
    قامتش همچو کمان خم شده است
    مادر گلهایم
    همسرم زهرایم
    تو بیا باز چو ماه تابان
    همه وقت و همه جا
    بر من و خانه من عشق بتاب
    چاه هم تاب ندرد دیگر
    تا سخن از تو آن آتش پهلوی به خون آغشته
    از تنگ علی گوش کند ...
    فاطمه با همه ی درد به مولا خندید
    گفت : ای یاور من
    ای فدای رخ ماهت زهرا
    پدرم منتظر است
    «کاوه صدیق» وقت رفتن شده است
  • علی رفسنجانی
  • سلام

    با؛ مصاحبه اختصاصی و تفصیلی «محفل خصوصی» با سردار عزیز محمدی!! / رئیس سازمان لیگ: فصل گذشته 15 فوتبالیست منشوری داشتیم!

    به روزم...
    فاطمیه که میشه،‌سعید کلا میشه سکوت...
    این دو تا پست رو خوندم، فقط اشکم، هیچی رو لبم نمیاد، هیچ جمله ای جفت و جور نمیشه.
    هنوزم وبلاگت با دل من بازی میکنه جوون
    واسه ما روسیاها هم دعا کن.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی