السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

29 سال بیشتر نداشتم...

يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۸۹، ۰۷:۱۵ ب.ظ

محمود به حتم چیزى را از او مخفى مى کرد. این را او از نگاه نگرانش مى فهمید، از وى پرسید. محمود جوابى عجولانه داد و سعى کرد تا موضوع صحبت را عوض کند، طفره او از جواب، مسأله را بغرنج تر کرد، دیگر حتم پیدا کرد که برایش اتفاقى افتاده است. اما چه بود این اتفاق؟ نمى دانست.
مى دید که هر روز رنجورتر و ضعیف تر مى شود و فهمید که دردى لاعلاج به جانش افتاده است، دکترها چیزى به او نمى گفتند، اما مى دید که با محمود پچ پچ سؤال برانگیز دارند. محمود به او چیزى نمى گفت، همیشه وقتى درباره مریضى اش از او پرسش مى کرد با لبخندى زورکى و قیافه اى ساختگى که سعى مى کرد اندوهش را پنهان سازد. مى گفت: چیز مهمى نیست، یه بیمارى جزئیه، زود خوب مى شى ، بهت قول مى دم.

اما بیمارى او جزئى نبود، این را وقتى فهمید که از پاهایش قدرت حرکت سلب شده بود. فلج شده بود، شوهرش به اصرار سعى مى کرد به او بقبولاند که چیز مهمى نیست، اما او دیگر به حرفهاى محمود و قیافه ظاهراً شاد و آن لبخندهاى تصنعى او بى توجه بود. حالا مى دانست که در خزان زده بهار زندگى به زمستان سرد رسیده است، فهمیده بود که چون برگى از درخت جدا شود و بر زمین بیفتد.

مى دانست که مرگ به استقبالش آمده است. خیلى زود، زودتر از آن که تصورش را مى کرد. آخرین بار که معاینه شد، از نگاه سرد و پر یأس دکترها حقیقت را خواند. آنها به او چیزى نگفتند، اما محمود را به کنارى کشیده و به او گفتند:
ـ دیگه کارش تمومه. از دست ما کارى ساخته نیست. محمود تکیه اش را به دیوار داد و آرام سر خورد و بر زمین نشست. سرش را میان دستانش برد و نگاهش به کف اتاق خیره ماند، هیچ نگفت، اما درونش غوغایى بود، به یکباره از جا برخاست، خودش را به دکتر رساند و گفت: مى تونم با خودم ببرمش؟

ـ کجا؟

ـ مى خواهم ببرمش مشهد، دخیل امام هشتم(ع)

ـ این غیر ممکنه، حرکت براش خوب نیست.

محمود تقریباً فریاد کشید:

ـ شما که قطع امید کردین دکتر، شما که مى دونید مى میره، پس اجازه بدین، به جاى این جا با خودم ببرمش مشهد، بذارین اگه مى خواد بمیره، کنار قبر امام هشتم(ع) بمیره.

دکتر سرى تکان داد و گفت:

ـ براى ما مسؤولیت داره، ما نمى تونیم این اجازه رو به شما بدیم. محمود بازوى دکتر را گرفت و گفت:

ـ ولى من باید ببرمش. خواهش مى کنم دکتر!

ـ آخه یک جنازه رو مى خواى ببرى مشهد که چى بشه؟ محمود، خود را به آغوش دکتر انداخت، شانه هایش شروع به لرزیدن کرد. دکتر عینکش را جا به جا کرد. محمود با گریه گفت: فاطمه هنوز جوونه، دکتر! خیلى جوونه، هنوز زوده که بمیره، اونو مى برم مشهد، دخیل امام هشتم(ع) مى بندمش و از او مى خوام شفاش بده. امام مظلوم ما خیلى رؤوفن، مى دونم که دلشون به جوونى فاطمه مى سوزه، یه امیدى تو دلم مى گه که فاطمه تو مشهد شفا پیدا مى کنه. آره دکتر! فاطمه رو مى برم مشهد تا شاید ان شاء الله فرجى بشه و شفا پیدا کنه، خودش را از آغوش دکتر کند و نگاه بارانى اش را در نگاه خیس دکتر انداخت و پرسید: اجازه مى دید دکتر؟ دکتر از زیر عینک به گوشه انگشت شستش جلوى بارش قطره هاى اشک را گرفت، سرى تکان داد و گفت: باشه اونو ببر ان شاء الله که شفا پیدا مى کند.

خسته بود، خیلى خسته، همین بود که تا کنار پنجره فولاد نشست، به سرعت خوابش برد، خواب عجیبى دید، خواب آیینه هایى که او را حبس کرده بودند جانش به لبش آمده بود، خواست که فریاد بزند اما گویى گلویش را محکم گرفته بودند.
چشمانش را که بست، صداى مهیب شکستن آیینه ها را شنید، چشم باز کرد، نورى در نگاهش درخشید، حصار آیینه ها شکسته بود و دستى پر نور آیینه اى سبز را روبه روى نگاه او گرفته بود. تصور خودش را در آیینه دید، اثرى از درد در چهره اش دیده نمى شد، گویى سالم شده بود.

حسى غریب به جانش افتاده بود، دلش مى خواست صاحب آن دستان نورانى را ببیند و بر آنها بوسه بزند، از جا برخاست، روى پاهاى خودش پاهایى که تا لحظاتى قبل هیچ حرکتى نداشت، تحیر کرد به پاهایش نگاه کرد، سالم بودند، دستى بر آنها کشید، هیچ دردى احساس نکرد. از خوشحالى فریادى کشید و به هوا پرید.

با شفا یافتن او، صداى نقاره خانه برخاست. زنها به سویش دویدند، تا به خود آمد، بر امواج دستهاى زائران حرم بالا رفته بود. محمود به دستانى مى نگریست که فاطمه را بر خود داشت، فاطمه در امواج دستها فرو رفت، قطره اى اشک از گونه محمود بر پهنه صورتش فرو چکید، زانو زد و سجده کرد.

سجده شکر، سجده سپاس و تشکر از حضرت رضا(ع)

***

شاید از این به بعد کمتر از کمتر بیام نت

شاید کمتر بتونم واستون نظر بذارم... همین جا از همتون عذر میخوام... یکی رو می خوام که تو اداره ی وبلاگ بهم کمک کنه... خیلی خسته ام... خسته...

  • کبوتر سپید

نظرات  (۲۱)

سلام دوست عزیز

طراحی هــدر (سربرگ بالای سایت و وبلاگ) ، بنــر تبلیغاتی ، قالب سایت و وبلاگ و کارت ویزیت به صورت حرفه ای در پرشین دیزاین

موفق باشید.

http://persian-design.mihanblog.com
  • یسنا(دختر شب..)
  • اخ که دلم هواشو کرده
    آخه آقا دلم برات تنگه....
    من میخوام بیا پس بطلبون منو
    دل صاب مردم دیگه طاقت نداره...
    میدونم بدم اما تو که خوبی...

    دوست عزیز شدید دلتنگم
    حالم گرفته تا توی لیست آپ اسم امام رضا رو دیدم کشیده شدم سمت وبلاگتون
    دستت درد نکنه...
    موفق باشید.
    سلام خدمت تمامی دوستان گرامی ,

    دوستان گرامی , پس از مدت ها تلاش نرم افزاری را برای شما مهیا کردیم که
    توسط آن میتوانید در کمترین زمان و به سادگی در صدها وبلاگ بروز شده نظر خود
    را به ثبت برسانید.

    با کمک این نرم افزار میتوانید براحتی لیست وبلاگ های بروز شده در بلاگفا را
    بدست بیاورید و به صورت اتوماتیک در آنها نظر خود را ارسال کنید . همچنین
    میتوانید نوع وبلاگ را برای تبلیغ مشخص کنید . مثلا اگر دوست دارید نظرات شما
    در وبلاگ های "ورزشی" ارسال شود کافی است ازپایین نرم افزار گزینه "ورزش" را
    انتخاب کنید . در این صورت برنامه لیست وبلاگ های ورزشی را پیدا میکند و نظر
    شما را در آنها ثبت می کند
    منتظر حضور شما هستیم .

    برترین اخبار روز دنیا و ایران همه در وبلاگ باغین نو
    ازبهترین سایت های خبری
    بهم سر بزنید و نظر بدین


    تیم ملی آلمان مردان مارادونا را تحقیر کرد
  • بهار نارنج
  • من هم خسته ام.
    خیییییییییییلی...............

  • هشت عاشقی
  • سلام.
    خواستم که لینک همه بچه هایی رو که تو نت واسه امام رضا می نویسند رو جمع کنم. شما هم اگه خواستید تو جمع رفقای امام رضایی حضور داشته باشید یه ندا بهم بدید.
    سلام
    خدا قوت
    یه نکته

    کاری که برای خدا باشد خستگی در آن نیست

    موفق باشید
    سلام به شما دوست عزیز مطلب زیبا و قشنگی بود . خوشحال میشم حضور گرم شما رو در پایگاه بهداشت عمومی ببینم . موفق و پیروز باشی دوست عزیز
    سلام دوست عزیز:
    از اینکه به وبلاگت اومدم خوشحال شدم وبلاگ خوبی داری .ممنون میشم به وبلاگ منم سر بزنی .نظر بدی بیشتر خوشحال میشم.منتظرتم..............
  • فیروزه ای
  • سلام
    فقط یه اعلام حضوره.هنوز نخوندم
    می خونم بعد اگه نظری داشتم می گم.
    سلام
    مطلبتون در مورد نحوه ی رفتار بانوان خیلی روان و عالی بود.
    تا آخر خوندم.
    لطفا اگر باز هم از این مطالب دارین بگویید که من به داشتن اطلاعاتی از زندگی معصومین خیلی محتاجم.
    ای کاش خودشون بودن...و
    انشالله که امام غایبمان هر چه زودتر ظهور کنن.

    و اما شفای این مریض...
    آقا خیلی کریمن خیلی...
    حتما اون خانوم هم خیلی پاک و با خدا بودن که مورد عنایت قرار گرفتن...

    لطفا این گوشه ی اتصال ما رو به آقا ازمون نگیرین.
    من هر وقت دلم میگیره میام و آروم میشم.

    خواهش میکنم هر وقت رفتین حرم یادی از همه و من هم بکنین.
    تازه خدمت آقا بودم ولی خیلی کم بود خیلی ...
    ازش بخواین زودتر پاکم کنه و بعد خاکم کنه.

    یاحق.
  • بچه هیاتی
  • پــــــــــیـــــام شــــــهـــــدا از مـــــحـــــفل مـــحـــبــیـن الــــشـــــــــهــــــــــداء
    شهید مظلوم دکتر بهشتی
    آنهایی که ولایت فقیه را قبول ندارند در هر مقامی که باشند سرنگون خواهند شد


    محفل محبین الشهدا با مطلبی با عنوان:
    "ولی فقیه" در کلام ولی امر مسلمین جهان
    به روز است

    منتظر حضور معنوی شما
    محفل محبین الشهدا

    الـــــــلــــــــه اکــــــــــبـــــــــر
    پـــایـــــنــده رهـــــــــبـــــــــر
    سلام بزرگوار
    حضورتون رو تو وبلاگم دیدم.خوشحال میشم در مورد مطلب جدیدم(حبیب خان) نظرتون رو بفرمایین.
    سلام دوست خوب

    خیلی عالیه

    خوش به حالتون که کنار امام رضاید التماس دعا دارم ازتون ویژه

    مو فق باشید یا علی

    سلام
    خیلی قشنگ بود
    قربون امام رضا برم
    سلام عزیز

    خداوند به همه ی مریضا شفا بده

    آمین
    سلام دوست عزیز
    یه پیشنهاد : بهتره مطالبی عوام پذیز بگزارید تا خواص پذیر
    خوشحال میشم یه سری هم به ما بزنی
    در ضمن نظر فراموش نشه
    یا حق

  • ستاره ی مشرقی غریبم
  • ستاره ی مشرقی غریبم
    من پای تو دخیلم
    به نگاهم گره خوردی
    منتظرتونم
    سلام وب لاگ زیبایی داری به وب لاگ من هم سر بزن نظر یادتون نره خواستی با اسم سنگ صبور لینکم کن و بگو با چه اسمی لینکت کنم
  • سمانه و محمد
  • سلام به دوست عزیز م
    وبلاگ بسیار زیبایی داری
    اگه دوست داری آمار وبلاگت بالا ببری
    یه سر به من بزن
  • شما بگو آیدا
  • سلام من تازه وارد دنیای وبلاگ نویسی شدم دوست داشتی سر بزن و اگه مایل به تبادل لینک هستی خبرم کن مرسی فعلا بای

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی