السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

بابام میگه امام رضا (ع) مریضا رو شفا می ده دوای درد مردمو از طرف خدا می ده

مشخصات بلاگ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بقیه الله» ثبت شده است

سلام آقای خوبم؛

عیدتان مبارک!

نمی دانم این چندمین شب جمعه ایست که برایتان نامه می نویسم!

نمی دانم چندمین بار است که با شکوه های روزگار هر هفته سرتان را درد می آورم .... ببخشید!

ببخشید که همیشه شب های جمعه از خدا می خواهم بیایید 

آخر قرار آمدنت در تقویم دلهای ما یکی از همین جمعه هاست 

خدا کند که بیایی ....




  • کبوتر سپید

عیدت مبارک

نماز و روزه هایت قبول

تمام شد مهمانی سی روزه ای که  شیرینی گرسنگی و تشنگی اش رو ح مان را صیقل داد

که کنار امام خوبی ها دعاهای وقت افطار، سحر و شبهای قدرش اول از همه برای آمدن تو بود

مَثَل ما مَثَل کودکی است که وقتی گم می شود می گوید پدرم گم شده!

رمضان آمده بود تا خودمان را پیدا کنیم،  وگرنه تو که گم نشده ای

امروز اول شوال است و هنوز ماه ما در محاق مانده ...

  • کبوتر سپید

أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ،


آقای من،آقای عزیز و غریبم؛

روزهای سنگین و سخت محرم، این دل زخمی و پر داغ را به اربعین ِ دردناک ترین حادثه تاریخ رساند.

به اربعین ِ یک دریا عطش ، یک نماز عاشقانه ، یه وداع خونین ،به اربعین یک کاروان خستگی.

به اربعین درسی بزرگ برای نه من ، نه این آدم ها که همه عالم!

آقای من ، آقای عزیز و غریبم

امروز و امشب و همه شب ها و روزهای بدون تو ابتدا و انتهای گریه های ما برای حسین، برای آمدن

تو که تسکین دهنده دردهای ماست دعا می کنیم.

ما چله نشین غم هجران تواییم و شرمسار که دست هایمان خالی است ....


  اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • کبوتر سپید
از کنارمان می گذری

مثل همین عابران  ساده سر به زیر

می گذری از کنار خیابان های عجول

هر روز و هر لحظه از کنار ما و دروغ های مان می گذری

هر روز از صف طویل بی مهری ها و ناسپاسی هایمان عبور می کنی

خم به ابرو نمی آوری نا مهربانی مان را

دم نمی زنی این نا سپاسی ها را

ما نمی بینیم تو را

یعنی آنقدر همه چیز غیر از تو ، چشم های مان را پر کرده که به چشمانمان نمی آیی

حالا هی ندبه بخوانیم و بگوییم : "عزیز علی ان اری الخلق و لاتری"

معلوم است که نخواهیم دیدت که ندبه های ما بوی عاشقی نمی دهد

چشم های ما تشنه تماشا نیست

ردیف می کنیم واژگان را به دنبال هم که ثابت کنیم منتظریم

اما انتظار و دلتنگی یعنی بریده بریده نفس کشیدن بی تو ...

هر روز سرک می کشیم تا رد گام هایت را بیابیم

ما می دانیم تو می دانی دروغ می گوییم

هزار بار هم اگر کوچه هایمان را آب بپاشیم که بیایی دروغ است

وقتی هنوز دلهایمان را از غبار خالی نکرده ایم ! 

هنوز نمی دانیم تو سالهاست آمده ای

بی مهری مان آنقدر ها شده که این روز ها به هوای بارانی می گوییم خراب

هنوز نفهمیده ایم که شب حقیقت ندارد

شب نبود روز است

نمی دانیم که اگر گستاخی زمین نبود و به خورشید پشت نمی کرد شبی در  کار نبود

و ما اگر به تو پشت نکرده بودیم لازم نبود که این همه جاده را در یافتن رد پایت جستجو کنیم

بیا

"بیا ای عشق عالم تاب

که ما تنهای تنهاییم"

ما را نجات بده از ندیدنت ، از نفهمیدنت

ما گم شده ایم

آقا اجازه !

ما سالیان درازی است گم شده ایم و در خودمان غایبیم

می شود ما را بگیری و آیه الکرسی بخوانی تا "من الظلمات الی نور " را با تو بیاموزیم؟

اللّهم عجل لولیک الفرج ...

 

  • کبوتر سپید